مقامات ایرانی در سال ۱۳۸۸ مجید توکلی ۲۳ ساله، یک فعال سیاسی مخالف، را بازداشت کردند و به جرم فعالیت دانشجویی در جریان اعتراضات جنبش سبز، او را به زندان بدنام اوین انتقال دادند. او در حین اعتصاب غذا در سلول انفرادی، نامهای به خارج از زندان فرستاد که در آن، خطرات آینده ایران را توضیح داده بود. توکلی در این نامه نوشته بود که موضوع اول ایران، موضوع نقض حقوق بشر است كه دنیا باید با نظر به این موضوع به ایران بنگرد. چرا كه حاكمیت ایران با مسئله هستهای تلاشی برای انحراف از این موضوع دارد و ترجیح میدهد كه با جهان نه در مسائل حقوق بشری، که پیرامون پرونده هستهای گفتگو كند.
اما به نظر میرسد که به این درخواست او، توجهی نشده است: در سالهای پس از نوشته شدن این نامه، فعالان، از نگاه غربی در گزارشگری از ایران شکایت داشتهاند؛ گزارشهایی که یا با تهدید هستهای ایران تعریف میشود و یا با کار خبرنگارانی که میخواهند برای مخاطبان غربی، ابهامزدایی کنند.
در عین حال، مشخص کردن اولویتها و روایتهای محلی مردم داخل ایران دشوار بوده است؛ زیرا محدودیتهای حکومت ایران بر آزادی بیان و بازداشت گسترده خبرنگاران، موانع بزرگی بر سر راه تشخیص این اولویتها و روایتها به وجود آورده است.
قوانین سانسور در ایران، گزارشگری در خاک ایران را بسیار محدود میسازد و به اخراج بیشتر خبرنگاران غربی پس از تحولات سیاسی سال ۱۳۸۸ انجامیده است. شمار معدود خبرنگاران محلی باقیمانده در ایران به دلایل امنیتی باید محتاطانه عمل کنند و رسانههای غربی که به این کشور دسترسی دارند، در فعالیتهای خود محدود هستند و یا از قبل بررسی میشوند.
در سال ۲۰۱۷ میلادی کریم سجادپور، تحلیلگر برجسته مسائل ایران، توضیح داد که حکومت این کشور چگونه به خبرنگارانی که پوشش خبری «دوستانهتری» ارائه میکنند ویزا و دسترسی میدهد. همین رویه خبرنگاران و کارشناسان را واداشته است که «برای حفظ دسترسی خود» گزارشهای تند نسازند.
Dexter Filkins، خبرنگار نشریه The New Yorker هم پرده برداشت که بعد از اعطای یک ویزای خبرنگاری نادر به او، از بدو ورود به ایران، یک مامور دولتی او را تعقیب میکرد. این امر به محدود شدن ارتباطات او در داخل ایران و مصاحبه با افرادی که از قبل تایید شده بودند انجامید. Nicolas Pelham، خبرنگار Economist هم گفته است که ماموران دولتی همراه خبرنگاران غربی، معمولاً یک دستگاه ضبط صدا دارند تا مصاحبهشوندگان را بهراسانند که مبادا حرفهای خیلی سیاسی بزنند.
این شرایط خفقانآور، پنداشتهای خبرنگاری را درباره این که چگونه گزارشگری دست اول از ایران، معتبرتر از گزارشگری از راه دور است، به چالش کشیده است.
بیشتر بخوانید: استفاده معترضان ایرانی از تیکتاک برای دور زدن سانسور دولتی
شهروندخبرنگارانی مثل ۱۵۰۰تصویر و وحید آنلاین که از پوشش ناکافی «ایران واقعی» ناراضی بودند، رویکردهای جمعی خلاقانهای را بر دست گرفتهاند تا واقعیت را بازتاب دهند. آنها با آپلود کردن تصویرهایی که از منابع مردمی در سراسر ایران به دست میآید، در رسانههای اجتماعی، محدودیتهای دولتی بر اینترنت را عملاً دور زدهاند و بیعدالتیهایی را که روزانه بر مردم عادی ایران اثر میگذارد، منتشر کردهاند.
آنها که اعتماد مردم را به دست آوردهاند، قادرند اخبار سرکوبهای خشونتبار، نافرمانیهای مدنی، بازداشتها و اعتراضات را تقریباً همزمان با وقوع آنها، منتشر کنند.
در کنار حسابهایی در رسانههای اجتماعی، نشریه ایران وایر به پیوند دادن شهروند- خبرنگاران در داخل ایران با خبرنگاران حرفهای در خارج این کشور اختصاص یافته است. این نشریه را مازیار بهاری، خبرنگاری که قبلاً در زندان بوده، تاسیس کرده است. آنها همچنین به شهروند - خبرنگاران کمک میکنند که ناشناس بمانند؛ مثلاً با حذف کردن متادیتای تصویرهای ارسالی آنها.
با به راه افتادن اعتراضات گسترده طی بیش از هفت ماه گذشته و اوج گرفتن جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران، موضوع حقوق بشر، امروز در صدر اخبار قرار دارد. در عین حال، شهروند- خبرنگاران با تبدیل شدن به منابع حیاتی رویدادها در داخل ایران، میلیونها دنبالکننده به دست آوردهاند. رسانههای اصلی بینالمللی اغلب از ویدیوها و گزارشهای این شهروند- خبرنگاران استفاده میکنند. برای مثال CNN در همکاری با ۱۵۰۰تصویر، روایت شاهدان را تایید کرده و سندهایی را از داخل ایران بررسی کرده است.
در جریان مسمومسازی گسترده اخیر دختران دانشآموز در ایران، ۱۵۰۰تصویر بانی تلاشی برای گرفتن نمونههای خون از این دختران و فرستادن آن برای آزمایش به متخصصانی در خارج ایران بوده است.
آهو کوچصفهانی، پژوهشگر رسانههای اجتماعی و گفتمان حقوق زنان ایران در King’s College لندن میگوید: «یک تغییر فرهنگی رخ داد که در آن، فضاهای جمعی، جاافتادهتر میشوند و بدون آن که به دردسر بیفتند، به رسانههای بینالمللی کمک میکنند. این مرز جدیدی است که به آن رسیدهایم.»
خبرنگاران غربی به مدت ۱۳ سال به ایران هیچ دسترسی نداشتند. کوچصفهانی میگوید که این عدم دسترسی به ایجاد فضایی انجامیده که به گفتگو میان خبرنگاران و کارشناسان در مورد تحولات در داخل ایران گسترش یافته و همزمان، سوء ظن نسبت به منابع خبری، ریشه دوانیده است؛ به خصوص در مورد این که آیا خبرنگاران مشخصی، با رژیم همسو هستند یا خیر.
به گفته این پژوهشگر: «بزرگترین مشکل این نوع نابرابری در رسانههای غربی این است که هیچ خبرنگار غربی نمیتواند آزادانه در ایران کار کند. واقعیت این است که این شکاف، عمدی است و یک راهکار جمهوری اسلامی برای بازداشت خبرنگاران غربی از جستجو در پی واقعیت و صحبت با مردم ایران است. این که خبرنگاران نتوانند در داخل ایران کار کنند، خلاءیی را به وجود میآورد که با هر نوع متخصص و تحلیلگری پر میشود.»
بیشتر بخوانید: آنچه خبرنگاران باید پیرامون اعتراضات ایران بدانند
کوچصفهانی معتقد است که در مرکز قرار گرفتن صداها در داخل ایران بهترین راهبرد برای رفع مشکل پوشش خبری این کشور است. او در عین حال تأکید میورزد که باید مراقب خطرات امنیتی در برابر منابع ایرانی که با خبرنگاران غربی صحبت میکنند، بود. وی اشاره میکند که رژیم ایران بعضی از منابعی را که به صورت ناشناس با رسانههای خارجی صحبت کرده بودند، بازداشت کرده است.
کوچصفهانی میافزاید: «اولین توصیه من به خبرنگاران این است که به صداهای داخل ایران گوش دهند. فکر میکنم این معتبرترین منبعی است که میتوانید به دست آورید. درست است که مشکل تایید منابع وجود دارد و این کار را سختتر میسازد، اما برای آن که واقعیت را به دست بیاورید، پذیرفتن این سختی مهم است.»
نهایت تیزهوش، خبرنگار شبکه CBC، اعتراضات و موارد نقض حقوق بشر را در ایران از نزدیک دنبال کرده است و به عنوان بخشی از تلاش اتاق خبر خود برای قرار دادن مردم ایران در قانون توجه، شبکههای قابل اعتمادی ایجاد کرده است.
تیزهوش میگوید که پوشش خبری موارد نقض حقوق بشر در ایران به طور سنتی به گزارشهای واقعینما در فروشگاههای بزرگ و پرداختن به سبک زندگی غربی اقشار ثروتمند جامعه ایران مبدل شده است که میخواهد نشان دهد «ایران آن چیزی نیست که شما فکر میکنید».
او میافزاید: «بر این روایت تاکید میشود که همه چیز در داخل ایران خوب است، اما اگر واقعاً به آنجا بروید و زندگی کنید، خواهید دید که آزادیهای روزانه برای زنان اصلاً وجود ندارد. بله، میتوانید آرایش کنید و در کافه بشینید، اما بدون اجازه پدر یا همسر خود نمیتوانید سفر کنید. شما بگویید که این آزادی است یا نه.»
خبرنگاران غربی که به اندازه کافی پشتکار ندارند و به قدر کافی با شیوه کار راهبردهای تبلیغاتی رژیم آشنا نیستند، آسیبپذیر بودهاند و گزارشهای غیرانتقادی که پیامهای دولت را بدون تحقیق بازتاب میدادند، تهیه کردهاند.
تیزهوش در این مورد میگوید: «شما باید وضعیت و طرز فکر ایرانیان را بدانید. اگر میخواهید داستانهای واقعی را بازگو کنید، باید همگام با این طرز فکر حرکت کنید.»
در حال حاضر نشانههایی وجود دارد مبنى بر آن که رسانههای پرمخاطب میکوشند رویکرد خود را برای یافتن منابع و قاببندی رویدادها در ایران تغییر دهند. رسانهها به طور فزایندهای از منابع ناشناس در داخل ایران استفاده میکنند و بسیاری از آنها به شواهد ویدیویی منتشر شده از سوی شهروند- خبرنگاران هم اتکاء میکنند.
علاوه بر گزارشهای CBC، تحقیقات CNN هم از استفاده هدفمند از تجاوز جنسی به عنوان سلاحی در برابر معترضان زن و مرکزهای پنهانی که برای شکنجه استفاده میشود، پرده برداشتهاند.
روزنامه The Guardian، مجموعه گزارشی را که از منابع مردمی و ناشناس به دست آمده منتشر کرده که در آنها از آزار و اذیتهای وحشتناک پرده برداشته شده است، از جمله گزارشی در مورد این که نیروهای امنیتی چگونه آلت تناسلی و چشمهای معترضان زن را جریان سرکوب اعتراضات هدف قرار میدادند که در صفحه اول این روزنامه منتشر شد.
با این همه، تیزهوش میگوید که نباید زیاد خوشبین بود، زیرا اگر رژیم موفق شود اعتراضات را به طور کامل خاموش کند، بیم آن وجود دارد که رسانهها از پوشش جنایات در این کشور دست بردارند.
او میپرسد: «با این خلاء خبرنگاری و خبرنگارانی که به گزارشگری از ایران ادامه میدهند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا اوضاع مثل گذشته خواهد شد و گفتگوها در مورد توافقنامه هستهای خواهند بود؟ آیا مردم فراموش خواهند کرد که هزاران تن در زندان هستند؟ باید صبر کنیم و ببینم.»
تصویر از آنسپلش، عکاس: مصطفی معراجی