نوشته اِدِم دِجوکوتو
1 – مقدمه: مروری بر نگارش روزنامه ای به شیوه ای که می شناسیم
اگر یک چیز در تمام روزنامه های جهان مشترک باشد، پایبندی سفت و سخت به هرم معکوس به عنوان شیوه ارائه اخبار است. ویراستاران هرم معکوس را به عنوان روشی موثر برای اطلاع دادن خیلی سریع به خوانندگان در باره آن چه اتفاق افتاده، چه زمانی، کجا، چرا، برای چه کسی و چگونه و بدون اینکه خوانندگان علاقه و توجهشان را از دست بدهند، توجیه می کنند.
گرچه اشکال ذاتی در این رهیافت وجود ندارد، این تصور را به وجود آورده است که تمام خبرها باید در پاراگراف اول عرضه شوند، در نتیجه از بند خلاصه خبر استفاده می شود.
متاسفانه، کمتر ویراستاری حاضر است هرم معکوس را در چارچوب تاریخچه و منظور از آن در هنگام پیدایش آن قرار بدهد. هرم معکوس به عنوان یک شیوه حاصل «روزنامه نگاری تلگرافی» است، که در آن خبرها باید پیش از مسدود یا خراب شدن خطوط تلگراف، تلخیص و سریع مخابره می شدند. در گذشته، خبرنگاران برای مطلع کردن خوانندگان از رویدادها به روایت بر اساس ترتیب زمانی اتکا داشتند. اما بالاخره صاحبان روزنامه ها و ویراستاران به این نتیجه رسیدند که ترتیب زمانی توجه به زمان را عمده می کند و بر مهمترین عناصر خبر سایه می افکند. گزارش بر مبنای ترتیب زمانی به این معنا بود که خوانندگان باید تمام یک متن بلند را می خواندند تا از اصل آن سر در می آوردند. در نتیجه چون باید خواندن سریع روزنامه ها میسر می شد، گاه شماری بهترین روش ارائه خبر نبود. شاید گاه شماری از ضرورتهای کار رمان نویس یا تاریخ نگار باشد، اما به درد روزنامه نگار نمی خورد که باید خبرها را در اسرع وقت اعلام کند.
این تاریخچه هرم معکوس است.
2 – واکنشهای تحریریه به نیازهای متغیر خواننده
با گذر زمان، تقاضای مردم برای خبر تغییر کرد. خوانندگان خواهان گفتارهای آموزنده در باره مسایل مورد علاقه و تاثیرگذار بر آنها بودند. آنها نوشته های تحلیلی در باره اقتصاد، کسب و سیاست می خواستند. آنها خواهان نقد نمایش، موسیقی و فیلم بودند. آنها می خواستند در باره تجربیات جهانگردان به روایت سفرنامه ها چیزی بخوانند. آنها می خواستند از اصول فکری روزنامه و ارزشهای آن مطلع شوند. آنها می خواستند روزنامه شان مسایل، آدمها، تحولات و وضعیتها را هجو کند. آنها می خواستند روزنامه ها آنها را با مطالب طنز سرگرم کنند. آنها می خواستند روزنامه ها برای تأمل و فلسفه بافی در باره واقعیت کمکشان کنند.
تمام این نیازها به معنای آن بود که روزنامه ها باید فراتر از گزارشگری رویدادها می رفتند. بنابراین سرانجام، روزنامه ها به گسترش دادن محتوا و دربرگرفتن شیوه های نگارشی پاسخگوی نیازهای اطلاعی مردم پرداختند.
به این دلیل است که اگر در هرجای جهان روزنامه ای به دست بگیرید، می بینید که علاوه بر گزارشهای خبری صریح به روش هرم معکوس، تولیدات تحریری گوناگونی هم در آن وجود دارد که هر یک به قصد متفاوتی تهیه شده است. این مطالب به طور کلی مقالات بلند نامیده می شوند تا از گزارشهای سرراست خبری متمایز شوند. اما انواع متفاوتی از مقاله های بلند وجود دارد که عملکردهای متفاوت تحریری دارند. از جمله:
- سرمقاله: که در اساس بحث سردبیری است و روزنامه در آن نظرش را در باره موضوع مورد توجه مردم ابراز و دلایل آن موضع را توضیح می دهد. سرمقاله واکنش روزنامه به خبرهاست و به زبان اول شخص جمع (ما) نوشته می شود تا نشان دهد که نظر جمعی تحریریه و ترویج ایدئولوژی خود روزنامه است.
- شرح حال: نگرشی تشریحی و روانشناختی به آدمهای مطرح در خبرها. این نوع مطلب به خوانندگان فرصتی شناختن آن آدمها و «شنیدن» گفتار آنها را به بیان خودشان می دهد.
- مقاله بلند خبری: مقاله ای که در مسایل طرح شده در خبرها کند و کاو می کند، در مسایلی که قابل تحلیل و بحث در شکل یک مطلب خبری نیست. وضع مطلوب این است که هدف از مقالات بلند خبری ایجاد درک بهتر از خبرها باشد. در حالی که مطالب خبری به سوالات طرح شده با چرا، چه زمانی، چگونه، چه کسی، چه چیزی، کجا را پاسخ می دهند، مقالات بلند خبری فراتر از آن می روند تا به هر ترتیبی اهمیت نهفته در رویدادها و تحولات را نشان دهند.
- تعیین کننده وضعیت: نوعی مقاله که وظیفه اش شرح وضعیتی است که در آن رویدادهای خاصی رخ داده اند، به عنوان مکملی برای گزارشهای مربوط به رخدادها و تحولات. برای مثال، حرفهای زیادی در باره شرکت زامبیا در قاچاق اسلحه برای سازمان یونیتا گفته شده است. دولت آنگولا رسما زامبیا را محکوم کرد و اخطار کرد که به خاطر منافع امنیتی خود دست به اقدام خواهد زد. دولت زامبیا به نوبه خود، می گوید تحقیقاتی برای پرتوافکنی بر اتهام کمک آن به یونیتا در دست اقدام دارد. با چنین پس زمینه ای، لازم است یک روزنامه با درنظر داشتن منافع مردم زامبیا که نمی خواهند گرفتار جنگ شوند، به بررسی وضعیت امور بین دو کشور در شرایط کنونی بپردازد.
- مقاله پس زمینه ای: این نوع مقاله بلند برای ارائه چارچوب تاریخی نهفته در پس اخبار به گذشته می پردازد. همچون نوع قبلی، این نوع مقاله هم به عنوان ستون کناری و متممی بر تحولات کنونی در چارچوب واقعبات گذشته منتشر می شود.
یک مثال: چینزالی همیشه به عنوان کانون مخالفت سیاسی تلقی شده است. سیمون موانزا کاپوپوه اهل چینزالی است. اخیرا یکی دیگر از اهالی چینزالی، دکتر نورز مومبا با نظریات مخالف سیاسی خاص خود در صحنه ظاهر شده است. در گفت و گو با مردم چینزالی، به روشنی مشخص است که آنها از هر دولت حاکم دلگیر هستند. منشا آن در چیست؟ جواب آن به آلیس مولنگا لنشینا و نحوه برخورد دولت UNIP با قیام لومپا برمی گردد که در آن هزاران نفر کشته شده شدند و بسیاری از آنها از اهالی چینزالی بودند. سالها از این واقعه گذشته است، اما آیا زخمها التیام یافته اند؟ فهمیدن آن جالب است.
· ستونهای با امضا: در این ستونها روزنامه به نویسندگان ممتاز یا مقاله نویسان مهمان اتکا دارد که مقالاتی مبتنی بر نظریه خود یا مطالب شخصی بنویسند تا روزنامه با گزارشها یا نقطه نظرات خود از یکنواختی بیرون بیاید. ستونهای با امضا می توانند طنز یا در زمینه ای خاص تخصصی باشند و به مسایلی مثل پزشکی، قانون و غیره بپردازند.
· سفرنامه ها: مقالاتی از این دست مطالعات جامعه شناختی از مردمان و فرهنگهای دیگر در اثر تجربه سفر ارائه می کنند. سفرنامه ها که در اساس به علائق انسانی توجه دارند، به جنبه های غیرمعمولی، جالب یا به یاد ماندنی فرهنگ مردم و ضربه های فرهنگی می پردازند که نویسنده در طی کوشش برای سازگاری با محیط تازه و نیز روش زندگی جدید تجربه می کند.
· نقد هنری: تولیدات تازه در دنیای هنر (یعنی فیلم، تئاتر، موسیقی، رمان و غیره) باید بررسی شوند و در اینجا است که این نقد انجام می شود. از طریق نقد، روزنامه نگار به مردم در باره این آثار هنری اطلاع می دهد. اما او برای دستیابی به این مقصود به نوشتار بلند متوسل می شود.
جان هالوول توضیح می دهد که روزنامه نگاران و داستان نویسان چگونه با انواع تجربه های غیر داستانی در کتابی با عنوان واقعیت و داستان: روزنامه نگاری نوین و رمان غیر داستانی 1977 به تغییرات اجتماعی دهه 1960 در آمریکا واکنش نشان دادند. به گفته او، خبرنگارانی که برای روزنامه ها و مجله های مهم کار می کردند و رمان نویسانی که به عنوان بدیل داستان، کتابهای غیرداستانی می نوشتند، دو تغییر اساسی در روزنامه نگاری آمریکا به ارمغان آوردند. اول، آنها بر اعتبار بیان خود نویسنده در گزارش رویدادها تاکید کردند.
دوم، آنها روایتی از نوشته با صحنه های نمایشی دارای گفت و گوهای کاملا ضبط شده ارائه کردند که جایگزین شکل ها و فرمولهای معمول در مقاله خبری شد.
به بیان دیگر، نگارشی که نفوذ داستان را در تشکیلات و حرکت روایتی بازتاب می دهد اما کماکان گزارش واقعیات از رویدادها، وضعیتها و شخصیتهای مورد شرح باقی می ماند.
تا جایی که می دانم، تاثیر داستان از واکنش مردم به کلام نوشته کسب شد. تحقیق نشان داده که در حالی که مردم رمانها را بارها به خاطر محتو ا، سبک و تکنیکشان می خوانند، شور و اشتیاق ادبی مشابهی را به روزنامه ها نشان نمی دهند. در حقیقت، روزنامه دیروز بسیاری از خوانندگان را جلب نمی کند. و بنابراین، روزنامه نگاری باید خودش را به ظاهری دوستانه تر بازسازی کند.
من فکر می کنم خیلی برای ویراستاران و دبیران روزنامه ها مهم است که به این واقعیتها توجه نشان بدهند. آنها باید روانشناسی خوانندگان را بفهمند تا محصولی ارائه کنند که مورد قدردانی واقع شود. متاسفانه، بسیاری از ویراستاران خود را در مقابل این واقعیتها عایق می کنند، اما مدعی می شوند که کارشان را به «نفع عموم» انجام می دهند. تا جایی که به من مربوط می شود، شمارگان رو به کاهش روزنامه ها نتیجه وضع بد اقتصادی نیست. بلکه یک رای عدم اعتماد روزنامه خوانها است که همان مردمی هستند که امروزه مشترک پرفروشترین نشریات زامبیا هستند: درام، تاندی، یو، ریدرز دایجست، کاسموپولیتن، اینترنشنال اکسپرس، که همه آنها بسیار گرانتر از روزنامه های محلی هستند. عوارضی که دولت بر نشریات وارداتی وضع کرده نمی تواند مردم را از خریدن آنها باز دارد. و باعث هم نخواهد شد مردم بیشتر به مطبوعات محلی توجه نشان بدهند.
3 – گزارش دهی و نوشتن برای روزنامه ها: برخی ایده ها
در بخش اول از یک رشته سخنرانی با عنوان نوشتن خلاق در روزنامه عمدتا به مطالب خبری و چگونگی بهبود بخشیدن به نوشتن آنها خواهم پرداخت. مسایل زیر را مورد بررسی دوباره قرار خواهم داد:
- شیوه خبرنویسی
- بندهای آغازین خبری (و بدیلهایی برای بند آغازین موجز)
- ساختار یک مطلب خبری
- نقل قولها و انتساب
ساختار خبرنویسی به شیوه لیوان شرابی را که اصلاحی بر هرم معکوس است، بررسی خواهم کرد. در بخش دوم این سخنرانیها، به شکلهای نگارشی دارای سبک خواهم پرداخت.
شیوه های خبرنویسی
روزنامه ها در خدمت مخاطبان توده ای هستند و این مخاطبان از توانایی های متفاوت، سطوح متفاوت درک و علائق مختلف برخوردار هستند. برای اطلاع رسانی به این توده مخاطبان، روزنامه نگاران باید آن را به ساده ترین روش ممکن عرضه کنند.
این یکی از اولین قاعده هایی است که در دانشکده روزنامه نگاری یاد می گیریم و برای بسیاری از ما نومید کننده است، بخصوص برای آن دسته از ما که به این دلیل جلب روزنامه نگاری شده اند که در مدرسه از دانش خوب انگلیسی برخوردار بودند و دبیران زبان انگلیسی ما تصور می کردند ما می توانیم حرفه ای در روزنامه نگاری دنبال کنیم و با مهارتهای بیانی و کلمات بزرگی که می دانیم بر مردم تاثیر بگذاریم.
بخصوص در آفریقا، که هیچ تمایزی بین مطبوعات وزین (مثل تایمز لندن و آبزرور) و مطبوعات عامه پسند نیست. گروه اول خوانندگان نخبه، فاضل و روشنفکر را خطاب قرار می دهند و گروه دوم بیشتر برای سلیقه عوام مناسب و روزنامه هایی هستند که برای همه آدمها همه چیز دارند. بنابراین روزنامه هایی مثل تایمز زامبیا و پُست مصالحه تحریریه ای به شمار می روند و در سطوح مختلف روشنفکری مطرح هستند.
در نتیجه، شیوه خبرنویسی ساده گرایانه است. بهترین روش تداوم ساده نویسی پرهیز از کلمات طولانی و ناآشنا است. «در حدود» بیشتر مفهوم است تا «به تقریب». «ساختن» خیلی ساده تر از «بنا کردن» است، همانطور که «صدا کردن» بسیار دقیقتر از «احضار کردن» است. فهرست جایگزین های ساده تر پایان ناپذیر است.
کلمات طولانی تنها موانع نگارش ساده و موجز نیستند. زبان فنی و تخصصی زبان روزنامه ای را آشفته می کنند. بخش اعظم زبان تخصصی پر از لفاظی و انتزاعی است. مطبوعات زامبیا پر از مثالهایی از نحوه ای از بیان است که من آن را «گفتار اِن جی او» یی می نامم. عبارتهایی مثل «شرکای همکار»، «صاحبان منافع»، «محیط توانبخشی». معنای آنها در بیان کمتر انتزاعی چیست؟ این چیزی است که روزنامه نگاران باید از خودشان بپرسند.
روزنامه نگاران در عین حال باید از خودشان بپرسند که از کدام شکل های بیان دیگری علاوه بر کلیشه ها و عبارتهای پرمصرف و تکراری که بسیاری از آدمها بدون فکر به کار می برند، می توانند استفاده کنند.
اصطلاحات و کلیشه هایی از قبیل:
فرصت دوباره دادن، سر بزنگاه گیر افتادن، از اساس ور افتادن، رو در رو با مبارزه ای سخت، آینده قابل پیش بینی، متوقف شد، ثبت یک شکایت، نیاز طبیعی را بر آوردن، پایه های قدرت، ابراز یاس، توفیق اجباری، از نقطه قوت به نقطه قوت، بهبودی سریع
نگارش خوب روزنامه ای با استفاده از افعال معلوم در مقایسه با افعال مجهول است.
«رهبران کشورهای SADC بیانیه ای در تایید پشتیبانی از دولت لورن کابیلا صادر کردند» از نگاه تحریریه ای بهتر است از
«بیانیه ای توسط رهبران کشورهای SADC صادر شد که در آن آنها پشتیانی از دولت لورن کابیلا را مورد تایید قرار دادند»
چون مشخص می کند چه کسی چکار کرده (فعل معلوم) به جای این که بگوید چکاری را چه کسی کرده (فعل مجهول).
شیوه خبر نویسی موجز است، بخصوص در انتخاب کلمات. شاید باور آن برای برخی خبرنگاران مشکل باشد، اما «بانو» معادل «زن» نیست و بنابراین نباید به جای یک دیگر به کار بروند. «زن» که به معنای «مونث بزرگسال» است معنای خیلی متفاوتی از «بانو» دارد که «زنی با سلوک و رفتار خوب یا زنی در مقام بالا» است. در گفتار، مردم «بانو» را به عنوان خطاب مودبانه به «زن» به کار می برند، اما از این کار در خبرنویسی موجز باید پرهیز کرد، چون پرسشهای نظری پیش می آورد که رفتار و سلوک خوب کدام است. در حالی که در گفتار غیر رسمی کلمه ای مثلkid ]بچه[ را می توان به عنوان مترادف «کودک» به کار برد، نباید آن را در نگارش روزنامه ای مورد استفاده قرار داد. یک kid در فرهنگ آکسفورد یک «بز جوان» است.
مثالی دیگر: غالبا، آدمها از حسن تعبیر استفاده می کنند، مثل «عبارتهای مبهم که به جای کلمات و عبارتهای تندتر و اهانت آمیزتر به کار می روند.» اما حسن تعبیرها، بنا به ماهیت غیر مستقیم و کاملا غیر دقیق هستند. برای مثال مردی خدمات فاحشه ای را مورد استفاده قرار می دهد. من حاضر نیستم بپذیرم که آن دو «عشق ورزیده اند.» دقیقتر است که بگوییم آنها با یک دیگر «همخوابگی» کرده اند، گرچه ممکن است مردم فکر کنند این طرز بیان زیادی صریح است. «شورت» و «لباس زیر» دقیقتر از «اسمش را نیاور» هستند.
قاعده ای در خبرنویسی برای پرهیز از صفتها به نفع بی طرفی وجود دارد. این قاعده ای است که به گمان من باید به آن پایبند بود چون به روزنامه نگاران کمک می کند به اطلاعات بچسبند و از رنگ آمیزی آنها با نظریه بپرهیزند. خبرنگاری نوشته بود: «دروازه بان پنالتی را عالی مهار کرد.» من مطمئن نیستم چه چیزی «عالی» را تعیین می کند. شاید ضربه ضعیف بود یا بد زده شد. صرفنظر از وضعیت، توپ وارد دروازه نشد. این حقیقت یا، اگر مایل هستید واقعیت، است. وقتی روزنامه نگاران در باره «مردهای خوش تیپ» و «زنان زیبا» می نویسند، در باره چیزهایی قضاوت ارزشی می کنند که صلاحیتش را ندارند، چون کیفیت زیبایی و خوش تیپی نسبی است. به این دلایل است که قواعد خبرنویسی روزنامه نگاران را ملزم می کند به حقایق پایبند باشند و عقایدشان را بیرون بگذارند.
بندهای آغازین اساسی
مهمترین بخش هر مطلب خبری بند آغازین یا مقدمه است چون در آنجا است که خواننده باید با خبر روبرو شود. بند آغازین سنتاً کل مطلب را خلاصه می کند تا خوانندگان با یک نظر تصمیم بگیرند می خواهند آن را بخواهند یا نه. به این ترتیب، خوانندگان مجبور نیستند برای شخم زدن در میان مطلبی که مورد علاقه شان نیست وقت و تلاش صرف کنند.
فرد فدلر در کتابش، گزارش دهی برای رسانه های چاپی (1989)، می نویسد:
پیش از این که خبرنگاران بتوانند یک بند آغازین تاثیرگزار بنویسند، ابتدا باید بیاموزند خبر چیست. بندهای آغازینی که نتوانند بر خبر تاکید کنند... قابل استفاده نیستند، صرفنظر از این که به چه خوبی نوشته شده باشند. پس از تصمیم گیری در باره اطلاعاتی که ارزش خبری دارند، خبرنگار باید آنها را در جملات روان و صریح خلاصه کند.
برای تصمیم گیری در باره این که کدام سوالها برای مطلبی که قرار است بنویسید مهم هستند، نکات زیر را مورد بررسی قرار بدهید:
1 – مهمترین اطلاعات یا نکته اصلی مطلب چیست؟
2 – چه اتفاقی افتاد یا چه اقدامی انجام شد؟
3 – کدام اطلاعات ممکن است بر خواننده تاثیر بگذارد یا توجهش را جلب کند؟
4 – کدام اطلاعات بیش از همه غیر معمول هستند؟
بر اساس این سوالها، ارزش خبری این بند آغازین را که در روز چهارشنبه 10 فوریه 1999 در مطلب اصلی تایمز زامبیا با عنوان «زامبیایی ها اطمینان خاطر دریافت کردند» در نظربگیرید:
نیواستد زامبیا، سخنگوی اصلی دولت گفت: حقیقت در باره موضوع بسیار شایع فروش اسلحه به شورشیان یونیتا در آنگولا به زودی مشخص خواهد شد.
تا جایی که به من مربوط می شود، اگر دولت حقیقت را در باره فروش اسلحه به یونیتا مشخص نکرده، خبری نیست که ارزش گزارش دادن داشته باشد. بنابراین «اطمینان خاطر» مذکور در عنوان گمراه کننده و بسیار نادقیق است. بند آغازین فوق مثال خوبی از یک بند آغازین بد است.
همانقدر بد است که بند زیر که در همان روز در همان روزنامه منتشر شد:
متهم به قتل های زنجیره ای در کلانتری وودلاردز در مقابل پنج شاهد ظاهر شد اما مساله بی نتیجه پایان یافت چون شاهدان دیگری باید امروز دعوت شوند.
هسته اصلی خبر در بند دوم است، به این شرح:
شاهدانی که از لئوپارد هیل، محل قتل اخیر معاون سابق پارلمان لئونارد کمبه و همسرش، و از کائوفه و ماکنی آمده بودند، نتوانستند پلیس را در باره هویت مظنون قانع کننند.
به بیان دیگر، پنج شاهدی که برای شناسایی متهم به قتل های زنجیره ای آمده بودند موفق به این کار نشدند. این چیزی است که باید در بند آغازین اظهار می شد. در بند دوم باید ذکر می شد که پلیس تصمیم گرفته شاهدان بیشتری را برای شناسایی مظنون احضار کند.
از مثالهایی که نقل کردم، متوجه می شوید که بعضی ضعفهای خبرنویسی در مطبوعات ناشی از ناتوانی روزنامه نگاران در تشخیص خبر و بیان دقیق آن است. به این دلیل مهم است که روزنامه نگاران پیش از نوشتن در روزنامه تعیین کنند که مهمترین اطلاعات چیست.
بند آغازین باید چیزی ملموس را بیان کند.
در اینجا مثالهایی را می بینید که نوشته ام:
کنت کائوندا دیروز دستگیر و اتهام خودداری از گزارش در باره جنایت به او تفهیم شد.
آنگولا زامبیا را به خاطر شایعه ارسال اسلحه به جنبش شورشی یونیتا تهدید به جنگ کرد.
انواع بدیلها برای بندهای آغازین
تمام بندهای آغازین از یک جمله تشکیل نمی شوند. در حقیقت، مقدمه چند پاراگرافی هم وجود دارد که از دنیای داستان به عاریت گرفته شده و برای تنیدن هیجان در مطالبی به کار می رود که به نظر بیش از آن هیجان انگیز هستند که بطور خلاصه گزارش شوند.
درست پیش از نیمه شب، گانیزانی فیری به دوستانش شب بخیر گفت و تلوتلو خوران از خیابان جنب بار کریس کورنر در چیلنجی راهی خانه شد.
وقتی به خانه رسید سه نامه نوشت، یکی به پدرش، یکی به بهترین دوستش و یکی به نامزدش. پیام او در هر سه نامه یکسان بود: خداحافظ.
و سپس اسلحه را روی سرش قرار داد و شلیک کرد. دلیل خودکشی او ناروشن است.
از لحاظ تعداد، می توان گفت این مقدمه سه بند دارد. از لحاظ تاثیر، این مقدمه را بند کشش تعلیقی می نامند چون اعلام خبر را به تعویق می اندازد.
یک نوع دیگر مقدمه که روزنامه نگاران می توانند به خاطر تنوع و تاثیر به کار ببرند، نقل قول است، که همانطور که پیداست، به نقل قولی قوی و دقیق متکی است.
«این کار دشمنان سیاسی من است.» این حرفی بود که معاون وزیر استان لوزاکا، سونی مولنگا دیروز پس از آن اظهار کرد که ماموران اجرای حکم به نمایندگی از بانک تجاری ملی زامبیا که از او 210 میلیون طلبکار است، او را از خانه اش در روما بیرون و دو کامیون پر از لوازم خانگی را ضبط کردند.
به عقیده من پُست باید این نقل قول از سونی مولنگا را در گزارش 10 فوریه 1999 برجسته می کرد چون این یک اتفاق روزانه نیست که بانکی که سیاستمداری به آن مقروض است طلبش را وصول کند و او تقصیر را به عهده دشمنانش بگذارد: کیفیت غیرمعمول نقل قول برای مطلب تعیین کننده بود.
استفاده از مقدمه با نقل قول به برجسته کردن نکته اصلی یک مطلب کمک می کند و در نگارش روزنامه ای تنوع وارد می کند. مقدمه های پرسشی بهتر از همه نتیجه می دهند به شرط این که دقیق باشند و به موضوعی جنجال برانگیز بپردازند.
برای مثال:
کودکان در چه سنی باید آموزش در باره سکس را شروع کنند؟ این پرسشی بود که کارگاه یک روزه ای به میزبانی وزرای آموزش و بهداشت مانچینچی بِی لاج در سیاونگا دیروز به آن پرداخت. همه ویراستاران این گونه آزادی های تحریری را تایید نمی کنند. بعضی ها خواهند گفت که مطالب خبری نباید سوال بپرسند، بلکه به آنها جواب بدهند. اما از سوال متوجه خواهید شد که یافتن جوابی سرراست به آن ساده نیست و همین است که نکته اصلی مطلب را تشکیل می دهد.
بند آغازین با خطاب مستقیم. گرچه این نوع بند آغازین در مقالات بلند بهتر نتیجه می دهد، مواردی وجود دارد که روزنامه نگار می تواند آنها را در خبرنویسی صریح به کار بگیرد. برای مثال: اگر یک کاسب مزرعه دار هستید، در این صورت بودجه 1999 که وزیر دارایی، ادیت ناواکوی، دیروز به پارلمان تقدیم کرد باید خوشحالتان کند. بودجه عوارض بر ماشین آلات و سرمایه گذاریهای کشاورزی را بلافاصله حذف کرده تا بخش کشاورزی را احیا کند و آنرا به صنعتی کارآمد تبدیل کند.
بطور کلی یک بند آغازین خوب را باید به آسانی فهمید. باید مطلب را به بیان روشن و دقیق به خواننده برساند. امیدوارم مثالهای ارائه شده این کار را دقیقا انجام داده باشند.
ساختار یک مطلب خبری
در هرم معکوس، بند آغازین اخبار را خلاصه می کند. بندهایی که بعد از آن می آیند جزئیات بیشتر ارائه می کنند. برای مثال، دو نفر مرد به وسیله خدمتکار دستگیر و به دزدی متهم شدند. بندهای بعدی باید این موارد را مشخص کنند: اسامی و هویت آنها، چه چیزی دزدیده اند و ارزش اجناس دزدی، شرایط دزدی، چطور دستگیر شدند، اتهامات مشخص علیه آنها، چه زمانی ممکن است در دادگاه حاضر شوند.
با مشخص تر شدن مطلب، بعضی جزئیات ممکن است به منظور تاکید بر اطلاعات تکرار شوند. اما در مرحله ویرایش و در شرایطی که جا کم باشد این جزئیات تکراری است که حذف می شوند.
سوالی که بسیاری کارشناسان مدرن نگارش روزنامه ای می پرسند این است: زمانی که کمبود جا امکان این تجمل را فراهم نمی کند چرا باید حرف را تکرار کرد؟
بعضا به دلیل این وضعیت و بعضا به دلیل نیاز به افزودن چارچوب و اطلاعات پس زمینه به خبرنویسی به قصد کاهش از یکنواختی و افزایش جهت گیری آن بر اساس فرایند است که ساختار لیوان شرابی برای ارائه خبر طراحی شده است.
لیوان شراب تغییری در هرم معکوس است. به جای آوردن جزئیات تکراری در پایان، روزنامه نگار بر روی چارچوب و اطلاعات پس زمینه ای کار می کند تا مطلب بهتر درک و به عنوان بخشی از یک وضعیت دیده شود نه به عنوان یک رویداد منفرد.
برای مثال، دیلی میل زامبیا در تاریخ 10 فوریه 1999 گزارش داد:
زیمبابوه روز دوشنبه مطلع شد که اجازه نخواهد داشت مسابقات نهایی جام ملتهای آفریقا را در سال 2000 برگزار کند زیرا موفق نشده به برخی از اهداف لازم دست پیدا کند.
دبیر کل کنفدراسیون فوتبال آفریقا (CAF) مصطفی فهمی در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که سایر فدراسیونهای ملی تا 10 مارس فرصت دارند تا برای میزبانی بزرگترین رویداد ورزشی قاره درخواست بدهند.
در ادامه، مطلب می گوید که درخواست زیمبابوه برای میزبانی بازیها به این دلیل رد شد که رضایتبخش نبود. فهمی مشکلات «زمانبندی و تامین مالی کارهای مربوط به ورزشگاهها و امکانات پوشش تلویزیونی از رویدادها» را به عنوان دلیل ذکر کرد. او افزود که دولت زیمبابوه هیچ تعهدی برای تخریب و بازسازی ورزشگاه چهارم در موتان نداده است.
توجه می کنید که به جز در یک نکته، هیچ هماهنگی بین دو بند اول وجود ندارد. بند آغازین که با فعل مجهول بیان شده، نمی گوید چه کسی به زیمبابوه گفته است که نمی تواند میزبان جام آفریقا 2000 باشد. بند دوم از دبیر کل CAF نقل می کند، اما خبر را به او نسبت نمی دهد. این اشکالات به کنار، می خواهم نشان بدهم که ساختار لیوان شراب چگونه می تواند جزئیات و چارچوب به مطلب بدهد.
سوالی که مطلب پاسخ نمی دهد این است: یک کشور به نظر CAD چه الزامهایی را باید برای میزبانی جام رعایت کند؟ چند ورزشگاه؟ ورزشگاهها دارای چه کیفیتی باید باشند؟ هتلها؟ ارتباط بین مکانهای ورزشی؟ امکانات برای پخش تلویزیونی بازیها؟ امنیت؟ گنجایش نشسته ورزشگاهها؟ دیگر تسهیلات؟
بورکینا فاسو و دیگر میزبانهای گذشته چه داشتند که زیمبابوه ندارد؟ بورکینا فاسو چه مبلغی برای تدارکات میزبانی جام هزینه کرد؟ آیا کشورهایی که مایلند درخواست کنند وقت کافی (از 10 مارس امسال) برای بسیج منابع و آمادگی میزبانی بازیهای نهایی جام را خواهند داشت؟
این جزئیات که می توان در بخش پایانی مطلب اضافه کرد، به خواننده اطلاع می دهند که میزبانی یک دوره مسابقه فوتبال قاره ای آنقدر هم آسان نیست که به نظر می رسد. لیوان شراب به این ترتیب عمل می کند.
نقل قولهای مستقیم و انتساب
استفاده از نقل قولها بخش جدایی ناپذیر هنر روزنامه نگاری است. به هرحال روزنامه نگاران بخش اعظمی از اطلاعاتشان را به شکل نقل مستقیم، نقل غیر مستقیم و نقل محدود از دیگران کسب می کنند.
نقل مستقیم گفته های دقیق یک منبع را عرضه می کند و با نشانه نقل قول نشان داده می شود. نقل غیر مستقیم یا نقل آن به بیان دیگر از کلمات دقیق منبع استفاده نمی کند، بلکه از تلخیص روزنامه نگار از آنچه گفته شده استفاده می کند. این مطالب در داخل نشانه نقل قول قرار نمی گیرد. نقل محدود از کلمات و عبارات اساسی اظهارات منبع استفاده و آنها را نقل مستقیم می کند.
زمانی که یک منبع