عادات رسانهای گذرا هستند. دست کم بیشتر اوقات این طور است. اما وقتی این عادات ترک می شوند، باز می گردند. این واقعیتی است که در مورد فیلمهای ترسناک وجود دارد، در مورد مُد وجود دارد، و در مورد تلفنهای همراه. همچنین در مورد خبرنگاری.
یکی از روشنترین نمونههای این بازگشت شیوههای خبرنگاری، درازای مقالات است. تا اوایل دهههای ۸۰ و ۹۰، روزنامهها شامل مقالات بسیار طولانی و تعداد اندک عکس بودند.
بعد نوبت به نشریات زرد و مجلات محبوب مردمی رسید که بیشتر تمرکزشان بر جلوههای تصویری بود، و مطالب کوتاهتر و طراحی و تصویر بیشتر داشتند. این روش به دوران خبرنگاری دیجیتال هم کشیده شد و به دورانی هم تعمیم یافت که تلفنهای همراه و لپتاپ جایگزین دوربین و کامیپوتر شد. مردم با وسایل کوچک با صفحههای کوچک، خواستار متن کمتر و تصویر بیشتر هستند.
بعد ناگهان، متنهای طولانی بازگشتند و در بسیاری از تریبونها پرخوانندهترین مطالب، مطالب طولانیتر شدند. روشهای متعارف معاصر روزنامهنگاری به غیر از این مثال واضح، شیوهها و عادات دیگری هم هستند که این روزها شاهد بازگشت آنها در روزنامهنگاری و خبرنگاری هستیم.
۱. ساختارهای ویژهی سردبیری محتوا
در روزهای نخستین دوران خبرنگاری دیجیتال، سیستمها و ساختارهای سردبیری که این روزها بخش حیاتی هر اتاق خبری دیجیتال است، به دشواری یافت می شدند. در واقع، اصلا وجود نداشتند. سردبیری و تصحیح صفحات وبسایتها هم ناکارآمد بود. بنابراین، بسیاری از روزنامهها که شیوهی غیر از اچ تی ام ال را به کارگرفتند، ناگزیر به آن شدند که نرمافزار انتشار خود را طراحی کنند.
به فاصلهی کوتاهی، جای این سیستمها را که نگهداری آنها کار چندان سادهای نبود، راهِحلهای تازهای گرفت که کمپانیهای سختکوش نرمافزار آنها را طراحی کرده بودند.
اکنون که نهادهای خبری به شکل دیجیتال تبدیل شدهاند، به خانهی اول بازگشتهایم: در نتیجه، مخلوطی از سیستمهای گوناگون سردبیری محتوا را شاهد هستیم که شامل اینهاست: Arc ، Scoop، Chorus ، OS Media ،SMP.
۲. خبرنامههای ایمیلی
ایمیل طی قرن ۲۱ شاهد افولی جدی بود. بسیاری از ناشران که تا دهه ۲۰۱۰ از خبرنامهی الکترونیک استفاده می کردند، این نوع خبرنامه را بیشتر مزاحمت و دردسرمی دانستند. اما به مرور Slack و دیگران اهمیت ابزار ارتباط ایمیلی را ثابت کردند.
اما هیچ کس نتوانسته استفاده از ایمیل را منقرض کند. از این رو، خبرنامههای اینترنتی از گذشته محبوبترند. این اتفاق چگونه افتاد؟ پاسخ این پرسش خیلی ساده است: مردم این روزها خیلی بیش از ده سال گذشته روی تلفن سیارشان مطلب می خوانند. وبسایتها هم این روزها خیلی از گذشته پُرسرعتتر هستند. این عناصر به نفع مصرف دیجیتال مطالب است. خواندن مقاله در همان اپلیکیشنی که ایمیل در آن خوانده می شود، خیلی سادهتر از گذشته قابل انجام است. به این دلیل است که اکنون خیلی بیش از گذشته خبرنامهی الکترونیکی می خوانیم.
۳. امکانات تعامل با کاربران
طی سالهای دههی ۲۰۰۰، بسیاری از ناشران نشستها و بحثهایی با خوانندگان برگزار کردند، طی نیمهی دوم این دهه، تعداد زیادی از امکانات نظرخواهی و بحث به طور ویژه برای وبسایتهای گوناگون طراحی شد. اما دگرگونی واقعی وقتی اتفاق افتاد که بخش نظرخواهی مقالات اضافه شد.
بخش نظرخواهی به فاصلهی کوتاهی دوباره غیرفعال شد و کمپانیهای رسانهای بار دیگر از کاربران فاصله گرفتند و خلاءیی ایجاد کردند که توسط تریبونهای شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک پُر شد. حتی نظرسنجیها هم به تدریج محو شدند.
حالا که فیسبوک و گوگل در آستانهی به دست گرفتن مهار تمام فضای رسانهای هستند، تعامل با کاربران در میان ناشران بار دیگر باب شده است. این تحول را تا اندازهای مدیون SLACK اسلک هستیم.
۴. رباتها
شاید هرگز متوجه آنها نشده باشید، اما کارهای خودکار یا رباتیک، همواره بخشی از خبرنگاری دیجیتال بوده است. این رباتها مدت زیادی است که وارد سیستمهای سردبیری محتوای رسانهها شدهاند، و بی سروصدا کارهای ساده اما حیاتی را انجام می دهند، مثل بهبود شکل صفحات وبسایتها، هماهنگ کردن دیگر انواع رسانه مثل ویدیو از منابع خارجی، روزآمد کردن جدولها و مواردی از این قبیل.
رباتها و سیستمهای خودکار پیام رسانی و توییتری مدت زیادی است که مورد استفادهاند. اما در روزهای اولیه، رباتهای پیام رسان به طور عمده برای تامین پاسخهای کلی و نه چندان مفید در وبسایتهای کمپانیها مورد استفاده بود. اگر پرسش مسخرهای را به شوخی مطرح کنید، می بینید که این نوع رباتها چگونه پاسخ می دهند. و منظورم را درخواهید یافت.
Henrik Ståhl خبرنگاری است با بیش از پانزده سال تجربه که اخیراً عنوان دارندهی محصولات خبری را از Bonnier News گرفتهاست.
تصویر اصلی از فلیکر، با مجوز WCN 24/7.