ناظران كجا رفته¬اند

نوشته Anonymous
Oct 30, 2018 در خبرنگاری تحقیقی

بازرس كل لوئيزيانا از افول گزارش­گري تحقيقي متاسف است

نوشته رابرت باكمن

بازرس كل لوئيزيانا بيل لينچ كه پيش از انتصاب به عنوان ناظر رسمي اول ايالت، اكثر 40 سال روزنامه­نگاريش را به روزنامه­نگاري تحقيقي گذرانيد، اخيرا به بخش دانشجويي تازه تاسيس انجمن روزنامه­نگاران حرفه­اي گفت كه روزنامه­ها و ايستگاه­هاي راديو تلويزيوني به «منابع آه و ناله در باره هيچ» تبديل شده­اند.

لينچ كه در ضيافت بخش جديد انجمن روزنامه­نگاران حرفه­اي در دانشگاه لوئيزياناي جنوبي در لافايت سخن مي­گفت، به شنوندگان يادآوري كرد كه «نقش روزنامه­نگار به عنوان ولي اعتماد عمومي است»، اما از چيزي كه روندي در دوري از گزارش­گري تحقيقي واقع­بينانه در سازمانهاي خبري ناميد، ابراز تاسف كرد.

لينچ كار روزنامه­نگاري را در شرِوِپورت (لوئيزيانا) تايمز در دوران فرمانداري ارل لانگ خودنما و نامتعادل، شروع كرد و وقتي به دفتر روزنامه در مركز ايالت در باتون روژ اعزام شد، پرده برداري از خلافهاي كوچك و بزرگ اداري را آغاز كرد.

او به استيتز- آيتم نيو اورلئانز منتقل شد و در آنجا واقعا چك سفيد در اختيارش گذاشتند. يكي از مطالبش كمك كرد تا دادستان ايالتي زنداني شود. لينچ در اواخر دهه 1970 به نيو اورلئانز تايمز – پيكايون منتقل شد و او بود كه طرح صدور پروانه به بيمارستانها را در دهه 1980 افشا كرد كه منجر به صدور دو ادعانامه فدرال عليه فرماندار ادوين ادواردز شد ولي او بعدا تبرئه شد.

زماني كه بادي رومر، ادواردز را در 1987 در انتخابات فرمانداري شكست داد، رئيس جديد و اصلاح­طلب قوه مجريه لينچ را به عنوان اولين بازرس كل ايالت منصوب كرد. دفتر او، كه يكي از تنها پنج دفتر در سراسر كشور است، 1033 پرونده رسيدگي به شكايات را تكميل كرده و در محكوم كردن 51 مسئول ايالتي به اتهامهاي مختلف موثر بوده است. بيش از 30 پرونده ديگر در دست رسيدگي است.

ادواردز در پاييز گذشته رومر را شكست داد و ابتدا وعده داد پست بازرس كل را برچيند، اما در مبارزه تلخ دور دوم در برابر عضو سابق كوكلوكس كلان، ديويد دوك، در اين زمينه عقب نشست. اما رابطه بين ادواردز و لينچ تا به امروز سرد باقي مانده است.

لينچ در باره حرفه روزنامه­نگاري خود گفت: «آن 40 سال براي من مهم بودند. براي من، هر سال، هر ماه، هر مطلبي كه نوشتم، عزيز است.»

اما او احساس مي­كند كه سازمانهاي خبري در مقايسه با آنهايي كه او در طي حرفه­اش مي­شناخت، ترسو شده­اند.

او تاكيد كرد: «بيشترين ترس مردم از آزادي مطبوعات بايد زماني باشد كه مطبوعات در به كارگيري آزادي خود كوتاهي كنند. آيا مطبوعات به وظيفه خود عمل مي­كنند؟ غم­انگيز است كه بايد بگوييم نه نمي­­كنند. من يك افول تقريبا عمومي در گزارش­گري تحقيقي مي­بينم. آخرين خبرنگار تحقيقي كه در لوئيزيانا مي­شناختم، جان كمپ بود كه حالا در سي ان ان است. آن اشتياق سوزان كجا است، آن شور به افشاي خلاف­كاري دولت كجا رفته است؟»

كمپ، زماني كه ولخرجي­هاي درون كليساي تلويزيوني جيمي سواگارت را افشا كرد، در باتون روژ يك خبرنگار تحقيقي بود.

لينچ مي­گويد علاقه به روزنامه­نگاري تحقيقي در زمان واترگيت به اوج خود رسيد اما امروز «روزنامه­ها و ايستگاه­هاي تلويزيوني مايل يا قادر نيستند منابع لازم براي گزارش­گري تحقيقي را تخصيص دهند.»

لينچ اضافه كرد كه سردبيران بسياري امروزه بيشتر در صددند كه مطالبي را چاپ نكنند تا اين كه براي انتشار آنها مبارزه كنند، و زماني را به ياد آورد كه در دهه 1980 به خاطر گزارش­گري تحقيقي در استيتز – آيتم تشويق شده بود.

وي نقل كرد: «من استيتز – آيتم را دوست داشتم. آنها تمام زماني را كه براي شرح و بسط يك مطلب لازم داشتم در اختيارم مي­گذاشتند. اگر مي­خواهيد يك خبرنگار تحقيقي باشيد، بايد از حمايت بالايي­ها برخوردار باشيد وگرنه يك خبرنگار سرخورده مي­شويد و يك وكيل يا يك واكسي مي­شويد يا مديريت مبارزه سياسي يك نفر را در دست مي­گيريد. اين كاري است كه بايد بخواهيد انجام بدهيد و كاري است كه بايد بگذارند انجامش بدهيد. مطبوعات ابزار لازم براي انجام كار را دارند. [در لوئيزيانا] قانون اجتماعات عمومي و قانون سوابق عمومي خوب است.»

او تحقيقات مربوط به بازار را هم محكوم كرد كه به باور او به روزنامه يا ايستگاه راديو تلويزيوني حكم مي­كنند چه بنويسد يا پخش كند.

او ديگران را متهم كرد كه: «روزنامه­ها و ايستگاه­هاي راديو تلويزيوني را به منابع آه و ناله در باره هيچ تبديل كرده­اند. تصور كنيد چه مي­شد اگر دانشمندان يا مهندسان منتظر يك تحقيق مي­شدند تا ببينند مردم براي هواپيما آمادگي دارند يا نه. آنها بايد به مردم خبر بدهند حتا اگر مردم نخواهند آنرا بشنوند.

«من مطبوعات را مقصر نمي­دانم. اين وضع نشانه اين روزگار است. آونگ از واترگيت تا حالا به عقب تاب خورده است. ديگر هيچ علاقه­اي وجود ندارد.»

لينچ برملا كرد كه شخصي كه او «فرماندار درباري» مي­نامد، از زمان كسب قدرت در ژانويه با او ديدار نكرده است. ادواردز كه اولين بار در 1971 انتخاب شد و سه دوره اول فرمانداريش مملو از رسوايي­ها و اتهاماتي در باره كارهاي زشت خصوصي و عمومي بود، در ملاء عام اعلام كرده كه لينچ آزاد است تمامي جنبه­هاي حكومت ايالتي به جز نظام كالج و دانشگاهي را مورد بازرسي قرار دهد.

لينچ اظهار كرد: «فرماندار بارها گفته است – و من براي سرگرمي حرفهايش را ضبط مي­كنم – كه او برنامه­اي براي برچيدن اين دفتر ندارد. من فقط مي­توانم بر اساس آنچه او مي­گويد عمل كنم.»

باكمن در دانشگاه لوئيزياناي جنوب غربي روزنامه­نگاري تدريس مي­كند.

(اديتور و پابليشر، 30 مه 1992)