پیروزی دانلد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امسال آمریکا سبب شگفتی ناظران در سراسر جهان شد. همانطور که رسانههای بسیاری گزارش کرده اند، رقابت های انتخاباتی دشوار و تلخ بود و نتایج آن شگفتی به بار آورد. شاید به این دلیل که تعداد اندکی از نظرسنجیها این نتیجه را پیش بینی کرده بود.
خبرنگارانی که سیاست آمریکا را پوشش می دهند اکنون با وظیفهای تازه مواجهاند: این که توضیح بدهند که در آنچه شگفت انگیزترین نتیجه سیاسی تاریخ مدرن این کشور توصیف شده، چه اتفاقی افتاده است. برای انجام این کار، رسانهها باید خودشان هم قدری تعمق کنند.
این، چهار نتیجه گیری است که در نظر گرفتن آنها برای خبرنگارانی که پیروزی عجیب ترامپ را پوشش دادهاند، مفید خواهد بود.
در افق رسانهای جدا افتادهی امروز، حقیقتیابی ممکن است دیگر موثرترین روش برای وادار سازی مسئولان به پاسخگویی نباشد.
رسانههای آمریکایی متعددی به همراه نهادهای بی طرفی چون FactCheck.org و Politifact وظیفهی خود را برای بررسی درستی ادعاهای بازیگران اصلی عرصه انتخابات آمریکا، به خوبی انجام دادند. در یکی از این موارد، Politifact هفتاد درصد از گفتههای آقای ترامپ را بعضاً یا کاملاً نادرست خواند، اما تنها ۲۶ درصد گفته های رقیب او هیلاری کلینتن را نادرست دانست.
با این حال، محبوبیت ترامپ ربط زیادی به راستگویی او نداشت؛ در حالی که راستگویی، روشی است که رسانهها از راه آن، شایستگی یک نامزد انتخاباتی را برای ریاست جمهوری تعیین می کنند. همچنانکه Salena Zito، خبرنگار سیاسی آمریکایی، در ماه سپتامبر در نشریه The Atlantic نوشت، رسانه ها کلمات و ظاهر گفتههای ترامپ را جدی گرفتند، در حالیکه طرفدارانش، محتوای حرفهای او را جدی گرفتند، و نه کلمات و ظاهر آنها را.
خبرنگاران وظیفه دارند که مسئولان دولتی را وادار به پاسخگویی کنند، و به همین دلیل است که پیدایش نهادهای جهانی حقیقت یاب که آفریقا، آمریکای لاتین و اروپا را پوشش می دهند، تحول مثبتی است. با این حال، پیروزی ترامپ ممکن است نشانهی باشد دال بر آنکه قویترین یا موثرترین روش خبرنگاری پاسخگویی، اطمینان یافتن از درستی سخنرانیهای سیاستمداران نیست.
با توجه به آنکه افق رسانهها در بسیاری از کشورها نامسنجم است، مخاطبان ممکن است نوع «واقعیتهایی» را که می خواهند بدانند، به طور سلیقهای انتخاب کنند. فهمیدن آن که چگونه به بهترین شکل می توان بر این شگاف واقعیات غلبه کرد، چالش عظیمی است که به نظر نمی رسد به این زودی از بین برود (البته مدیر آزمایشگاه خبرنگاری نیمن در دانشگاه هاروارد در این مورد یک پیشنهاد دارد: به فیسبوک فشار بیاورید تا از انتشار گزارشهای نادرست دست بردارد.)
خبرنگاری جدی سیاسی باید از تهیهی گزارش از گفتههای تحریک کنندهی سیاستمداران فراتر برود.
چنانکه رسانههایی چون Vox ، Quartz و The Washington Post به این موضوع اشاره کردهاند، پیشینهی کاری ترامپ به عنوان ستارهی تلویزیونی به او درک دقیقی از این داد که چگونه می توان صحنههای دیدنی و دراماتیکی برای تلویزیون ساخت. این طور شد که توانست میلیاردها دلار پوشش رسانهای رایگان به دست بیاورد و رسانهها و کانالهای تلویزیونی هم که تشنهی جلب بیننده بودند، به او این امکان را دادند.
در حالی که پوشش گستردهی تلویزیونی به ترامپ کمک کرد تا در اوایل سال ۲۰۱۶ نامزد حزب جمهوریخواه شود، فقط مقدار کمی از این گزارشهای تلویزیونی فراتر از تجمعهای طرفدار ترامپ رفت. چنانکه کمپبل براون Campbell Brown، خبرنگار سیاسی سابق تلویزیون، در مجلهی Politico گفته است، مدیران تلویزیونی باید از این خجالت بکشند که در طول کمپینهای انتخاباتی، تعداد تماشاگر را بر محتوای برنامههایشان ترجیح دادند. این خبرنگار در ادامهی مقالهاش چنین می نویسد: «از این به بعد، اگر خبرنگاران کمتر به ترامپ نمی پردازند، لااقل باید بهتر او را پوشش دهند. از معلومات و تجربهتان استفاده کنید تا مفاهیم را در گزارشهایتان ارائه دهید. اگر چیزی به غلط بیان می شود به غلط بودن آن اشاره کنید، و تفاوت میان واقعیت نسبی و واقعیت هدفمند را در نظر داشته باشید.»
کمبود خبرنگاران محلی نقشی کلیدی در غافلگیر شدن رسانهها، نظرسنجان، و دیگر تحلیلگران در روز انتخابات داشت.
این به سادگی انتقاداتی نیست که اغلب از خبرنگاران می شود، که از فضای امن دور و برشان خارج نمی شوند تا با تعداد بیشتری از رای دهندگان در مناطقی که محرومتر هستند، مصاحبه کنند. تریبونهای خبری محلی هم که بیشتر رسانههای بزرگتر، اخبار خود را از آنها می گیرند، خودشان ممکن است خبر را از دست داده باشند.
به رغم همه انتقاداتی که از رسانههای گوناگون مطرح شد، بسیاری از نشریات در زمینهی خبرنگاری دیدهبانی کار قوی انجام دادند که می تواند نمونهای برای روش پوشش کمپینهای سیاسی باشد.
کار خبرنگاری دیوید فهرنتولد David Fahrenthold برای واشنگتن پست در مورد اعانههای خیریهی ترامپ به منبعی کمک کرد تا بتواند به نسخهای از ویدیوی رکیکی دست پیدا کند که در ماه اکتبر منتشر شد. واشنگتن پست همچنین گزارش کرد که چالشهای اخلاقی که ممکن است سر راه ریاست جمهوری هیلاری کلینتن باشد، چون مشکلاتی در خصوص رابطه یک شرکت جهانی مشاوره با کلینتنها برملا شده است.
The New York Times و The Postهر دو ثابت کردند که گزارشهای کوتاه و مختصر چگونه می توانند به یافتههای عمدهتری در خبرنگاری سیاسی منجر شوند.
در نهایت، ناتوانی نظرسنجیهای مختلف از پیش بینی پیروزی ترامپ این فرضیه را پیشنهاد می کند که خبرنگاران سیاسی بهتر است از گزارشهایی که با تمرکز بر آمار و ارقام نظرسنجیها تهیه می شود، فاصله بگیرند و به خبرنگاری سنتی که بیشتر می تواند به نفع عموم باشد، بپردازند. خبرنگاران همچنین باید توجه داشته باشند که کار خبرنگاری فقط تهیهی انواع خاصی از گزارشها نیست، بلکه روبهرو شدن با چالشِ به دست آوردن تعداد بیشتری خواننده از اقشار گوناگون جامعه است؛ به ویژه به مرور که خوانندگان به سراغ مطالبی می روند که محتوای نزدیکتری به باورهای سیاسی آنها دارد.
در حالیکه آقای ترامپ کابینهاش را تشکیل می دهد و آمادهی مراسم تحلیف خود در روز بیست ژانویه می شود، باید گفت که خبرنگاران سیاسی برای روزهای آینده کارهای زیادی دارند.
تصویر اصلی از فلیکر، با مجوز Darron Birgenheier.