هر مطلب خوبی با یک ایده خوب شروع می شود

نوشته Anonymous
Oct 30, 2018 در خبرنگاری اولیه

نوشته استیو باتری

موضوع مطالب دور و بر شما هستند. باید برای تشخیص و پیگیری آنها گوش به زنگ و خلاق باشید. شما با نگاه کردن به جاهای مختلف می توانید موضوع برای مطالب بپرورانید:

اخبار. بیشتر موضوعها بنا به ماهیت کار ما در اخبار منشا دارند. به این دام نیافتید که صرفا رویدادها یا یحثها را تحت پوشش قرار بدهید. شما منشی هیات مدیره نیستید که فقط اتفاقها را ثبت کنید. به راههای دیگر پوشش خبر فکر کنید. آیا باید در باره موضوعی که روز به روز آن را پوشش داده اید، یک روایت مشروح بنویسید؟ آیا می توانید با نوشتن یک مطلب تشریحی، یک پیگیری، یک پیش بینی، ارزیابی از تاثیر، قراردادن آن در چارچوب تاریخی، رهیافت متفاوتی نسبت به یک واقعه یا موضوع خبری اتخاذ کنید؟ آیا شرح پشت صحنه باعث افزایش عمق یا توجه خواهد شد؟ آیا شخص درگیر در رویداد یا موضوع استحقاق یک شرح حال را دارد؟ آیا می توانید مطلب جالبی در باره مبارزه قدرت یا برخورد شخصیتها در پشت صحنه بنویسید؟

آدمها. آدمهای حوزه خوانندگان شما جالب و مهم هستند. بسیاری از آنها خود شایستگی دارند موضوع مطلب باشند. و آنها مطالبی می دانند که جالب است. در خارج از اتاق خبر، وقت بیشتری خود برای صحبت با منابع و پروراندن منابع جدید بگذرانید. از آنها بپرسید چه چیزی مهم است. بپرسید بهترین مطلبی که باید در روزنامه تان باشد و هنوز نیست، کدام است. بپرسید آنها در خارج از زمان کار چه می کنند. بپرسید شما چه چیزی را نادیده گرفته اید. بپرسید چه کسی جالبترین و سرزنده ترین شخص در محل کار آنهاست. بپرسید چه کسی خجالتی و متواضع است و اگر شما چیزی را نپرسید خودش آن را نخواهد گفت. اگر کارهای روزمره یا رفتار کسی توجهتان را جلب می کند، فکر کنید آیا باید پرس و جو کنید و بفهمید او برای یک مطلب موضوع مناسبی است یا نه.

کاغذها. گزارشهای کسل کننده غالبا حاوی نکات اطلاعی مهمی هستند که ممکن است به مطلب هیجان انگیزی منتهی شوند. به کوه کاغذهای ایجاد شده در حوزه خودتان دقیقتر نگاه کنید. از کسی بخواهید برخی از گزارشها را توضیح بدهد، به شما در عبور از آمار و زبان تخصصی و رسیدن به لُب مطلب کمک کند. برخی از نوشته هایی را که در حیطه بررسی های معمول شما قرار نمی گیرند، مطالعه کنید. برای مثال، اگر خبرنگار قضایی هستید، احتمالا وقت کمتری برای نگاه کردن به موارد ورشکستگی صرف می کنید. اما شاید یک پرونده انحصار وراثت به آشکار شدن برخورد بزرگی در یک خانواده مهم محلی منجر شود یا خانم مسن و مقتصدی را پیدا کنید که هیچ کس نمی دانست او میلیونر است. یک پرونده ورشکستگی ممکن است چند اسم مهم را رو کند یا شما را به مطلب اندوهباری در باره رویاهای شکست خورده هدایت کند. شما در باره یک دعوی بزرگ احتمالا زمانی گزارش می دهید که مطرح شود و به محاکمه بیانجامد. اما بسیاری از دعوی ها پیش از آن حل و فصل می شوند و در آن صورت ممکن است خبر مختصری در باره آنها باشد یا اصلا خبری نباشد. لایحه ها و استشهادهای متعاقب دعوی اولیه را مورد بررسی قرار بدهید. شاید مطلب در آنجا باشد. اقرارنامه های همراه با حکم بازرسی را مورد بررسی قرار بدهید.

اطلاعات. کدام یک از ادارات واقع در حوزه شما اطلاعاتی را نگهداری می کنند که ممکن است با کمک تحلیل کامپیوتری از مطالب جالبی پرده بردارند؟ موسسه ملی گزارش دهی به کمک کامپیوتر کتابهای شامل مطالب این گونه گزارشها را که در روزنامه های دیگر منتشر شده، انتشار می دهد. یا این که فهرست جاری گزارشهای اخیر را در http://www.ire.org/datalibrary/online.html  ببینید. آیا امکان دارد همان اطلاعات در حوزه شما در منطقه شما موجود باشد؟ خبرنگارانی که این گونه مطالب را می نویسند تقریبا همیشه آماده اند چالشها و موانع رویارو برای کسب و تحلیل اطلاعات را مورد بحث قرار بدهند.

اینترنت. با منابع مربوط به حوزه تان در اینترنت آشنا باشید. گاهی یک صفحه اینترنتی می تواند یک مطلب باشد. یا شاید اطلاعاتی را آشکار کند که شما را به یک مطلب هدایت کند. شاید یک شرکت محلی با به کارگیری عاقلانه اینترنت در اطراف جهان مشتری پیدا می کند. شاید یک مدیر زیرک صفحه اینترنتی تصویر کاملا متفاوتی از شرکت یا سازمان به دنیای الکترونیکی ارائه می دهد که در سطح محلی آن تصویر کسل کننده و قدیمی تلقی می شود. شاید یکی از خدمات موجود آنلاین کسانی را که قبلا آن خدمات را شخصا ارائه می کردند از کار بیکار می کند.

چارچوب. با پرسیدن این که آیا جوامع یا مردم یا موسسات دیگر همان تجربه را از سر می گذرانند، یک رویداد یا موضوع خبری را در چارچوب مناسب قرار بدهید. اگر این طور است، شاید مطلبی دارید که یک روند محسوب می شود. اگر این طور نیست، شاید مطلبی دارید که در نوع خود «اولین» است. اگر یک روند است، باید ببینید جوامع دیگر درسهایی از آن آموخته اند که ممکن است به جامعه شما ربط داشته باشد یا نه. جنبه معکوس این موضوع البته محلی کردن یک مطلب ملی است. آیا این روند در اینجا جاری است؟ این تحول چگونه بر ما تاثیر خواهد گذاشت؟ آیا مردم محل در این رویداد ملی مشارکت دارند؟

تاثیر. چه کسی از این موضوع یا رویدادی که شما در باره اش نوشته اید تاثیر خواهد پذیرفت؟ چه کسی از آن ناراحت خواهد شد؟ چه کسی باید تاوان بدهد؟ چه کسی سود می برد؟ چه کسی ضرر می بیند؟ چه چیزی احتمالا یک سال بعد در نتیجه اخبار امروز رخ خواهد داد؟ و پنج سال بعد؟

درگیری. چه کسی از آن چه رخ می دهد خوشش نمی آید؟ چه کسی سعی خواهد کرد مانع رخ دادن آن بشود؟ چه کسی را باید کنار می زدند تا این کار انجام می شد؟ اگر گروهی در حوزه شما کنگره ای برگزار می کند، باید دید آیا یک درگیری داخلی مطلب بهتری عرضه می کند یا تصویر کاملا خوب و عالی که رهبران ارائه می کنند. مخالفان و مطرودان چه کسانی هستند، و آیا آنها حضور خود را با جنجال در کنگره یا سروصدا در حاشیه یا در سالن کنگره اعلام خواهند کرد؟

تکرار. اگر با موضوعی مدام در مطالب خبری روبرو می شوید، شاید باید آن موضوع را عمیقتر و اهمیت یا تاثیر آن را مورد بررسی قرار بدهید. اگر توصیه ای را برای دومین و سومین بار می شنوید، باید دید آیا مطلب بهتر و فوریتری است تا بار اولی که آن را شنیدید یا نه.

پرس و جو. برای سوالهایتان پاسخ پیدا کنید (و همیشه سوالهای زیادی داشته باشید]: چرا اینطور است؟ چه کسی در اینجا بهره ای می برد؟ چرا این کار درست نمی شود؟ اگر شما در حیرت هستید، شاید خوانندگانتان هم در حیرت باشند. پاسخ ها احتمالا یک مطلب را تشکیل می دهند. از برخی خوانندگان و منابعتان بپرسید در باره جامعه شما چه سوالهایی دارند.

فناوری. فناوری در حوزه شما چه تغییراتی ایجاد می کند؟ این تغییرات چگونه بر مردم تاثیر می گذارند؟ احتمال دارد دستگاههایی که شما در حوزه خودتان می بینید در بخش های دیگر جامعه هم دیده شوند؟

صداهای خاموش. آیا در باره موضوعی می نویسید که برخی طرفهای ذینفع علاقه ای به گفت و گو در باره آن ندارند؟ این اکراه در مورد سوءاستفاده های مالی، سوءاستفاده های جنسی، جهت گیری جنسی، رفاه، بیکاری، مهاجرت، خشونت خانگی رایج است. این اشخاص را با استفاده از طرفهای ثالث مثل مشاوران، کشیشها، وکلا و گروههای فشار پیدا کنید. اعتمادشان را جلب کنید، به حرفهایشان گوش بدهید و مطالبشان را بنویسید.

چالش. زمانی که منبعی به شما همان حرف کهنه کسل کننده را در مورد نوشتن دائمی در باره اخبار بد می گوید، او را به چالش بخواهید تا به شما در باره مطلب مثبتی اطلاع بدهد که از اهمیت و گیرایی مشابهی با همان مطلب مورد گلایه او برخوردار باشد. شاید یک توصیه به دردنخور بشنوید و شاید هم توصیه ارزشمندی به دست بیاورید. یا این که ابتکار را به دست بگیرید. اگر در مورد یک قتل، یک رسوایی یا مصیبت در شهری کوچک گزارش می دهید، حتا اگر خودتان این حرف را نشنوید می توانید مسلم فرض کنید که مردم فکر می کنند که مطبوعات فقط زمانی به آنها اهمیت می دهند که خبر بدی رخ داده باشد. به کسانی که با آنها تماس می گیرید بگویید به اخبار خوب هم علاقمند هستید و کارت ویزیتتان را به آنها بدهید و خواهش کنید وقتی مطلب مهمی، چه خوب و چه بد، در شهر رخ داد به شما خبر بدهند.

پشتکار. گاهی ایده های خوب به تحقق نمی رسند چون شخصیت اصلی مایل به گفت و گو نیست. بعدا دوباره سعی کنید. شاید بار اول زمان مناسبی نبوده است. تماس را حفظ کنید. بدون مزاحمت علاقه نشان بدهید. ممکن است بالاخره به مطلب دست پیدا کنید.

دزدی. از هرجا که می توانید مظالب خوب بدزدید. اگر مطلب قابل ستایشی در روزنامه دیگری می بینید یا در رادیو می شنوید، از خودتان بپرسید آیا همان مطلب را می توان در منطقه شما نوشت. با خبرنگار تماس بگیرید و بپرسید چطور به آن ایده رسیده و چطور مطلب را دنبال کرده است. اگر مطلبی می بینید که ایده ای واقعا زیرکانه در آن است، حتا اگر مطلب را نمی توان در منطقه شما تکرار کرد، با خبرنگار تماس بگیرید و بپرسید چطور به آن ایده رسیده است. سالنامه های پوینتر را در باره «بهترین نوشته های روزنامه ها» بخوانید و فکر کنید آیا می توان همان ایده ها را در حوزه شما پیگیری کرد یا نه. به IRE-L یا گروه گفت و گوی دیگری از روزنامه نگاران بپیوندید و برخی ایده ها را از همکارانتان بدزدید. ایده ها را از منابع هم بدزدید. بپرسید آیا می دانند در منطقه چه خبر است. از آنها بپرسید اگر سردبیر روزنامه شما بودند چه مطالبی را از خبرنگاران می خواستند. (آنها بعضی ایده های بد ارائه خواهند کرد که می توانید دور بریزید و باز هم نکاتی برای پرسش و شنیدن داشته باشید، اما ممکن است ایده های خوبی هم دریافت کنید.)

تشریک. اگر در حوزه یکی از همکاران سرنخی به دست می آورید یا ایده خوبی به فکرتان می رسد، آنها را به او بگویید. شاید سرنخ هایی هم به شما عرضه شود.

چشم انداز متفاوت. به خوانندگانتان بگویید مردم در بخش های دیگر کشور چگونه در باره چیزی فکر می کنند که در منطقه شما منشا افتخار، شرمندگی، سرگرمی یا خشم است.

طنز. اگر چیز خنده داری در حوزه تان می شنوید، به جای این که آنرا برای همکاران تکرار کنید، فکر کنید آیا مطلب جالبی برای درمیان گذاشتن با خوانندگان است یا نه.

سوالها. سوالهایی که در هفته اول کلاس اول روزنامه نگاری یاد گرفته ایم، کمکاکان برای پروراندن ایده های خوب مهم هستند. چه کسی مسئول است؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه موقع احتمال دارد دوباره این اتفاق بیافتد؟ پول کجا رفت؟ چرا کسی مراقب نبود؟ چطور می توانیم خودمان را برای بار بعد آماده کنیم؟ علاوه بر پنج «چ» و یک «ک» سنتی، حداقل دو سوال دیگر را هم در فهرست سوالهای اولیه برای هر مطلب و برای تولید ایده اضافه کنید: خب که چه؟ چقدر؟ سوالهایی را هم خودتان طرح کنید.

عناصر داستان. بسیار خوب، گفتم که سوالهای «چ» چقدر مهم هستند، اما بیایید فراتر از آنها برویم و از ایده برای مطلب شروع کنیم. عناصر داستان که در کلاس هشتم انگلیسی یاد گرفته ایم کدام هستند؟ به محیط، طرح، شخصیت، درگیری، اوج، پایان فکر کنید. هر یک از این عناصر داستان می توانند مطالبی را برای پیگیری یا زوایای تازه ای برای پیگیری یک مطلب موجود عرضه کنند.

نگاه به گذشته. البته سالگردهای مهم در روزنامه نگاری مهم هستند. اما سالگردهای غیر مهم هم گاهی ممکن است مطالب جالبی ارائه کنند. یا سالگردهایی که برای افراد معدودی مهم هستند ولی بدون فعالیت شما شاید نادیده بمانند. یا این که می توانید به عنوان روشی برای پاسخگویی به گذشته نگاه کنید. فلان سیاستمدار در مبارزه انتخاباتی قبلی چه وعده هایی داد؟ آیا به وعده ها عمل کرد؟ هیات مدیره مدرسه در هنگام استخدام مدیر جدید چه اهدافی تعیین کرد؟ آیا او به آن اهداف دست پیدا کرد؟

پول را تعقیب کنید. تقریبا در تمام حوزه ها می توان با تعقیب مسیر پول به مطالب خوبی رسید. چه کسی پول این را می دهد؟ چقدر هزینه خواهد داشت؟ مالیات مرا چقدر بالا خواهد برد؟ برای پرداخت هزینه آن از کجا باید کسر کرد؟ آیا اشخاصی که از این رای بهره برده اند به مبارزه انتخاباتی کسانی که این رای را ممکن ساختند کمک کرده اند؟

پرورش منبع. برای منابع احتمالی وقت صرف کنید تا بدانند که شما مایلید کار دقیقی انجام بدهید. در جستجوی منابعی باشید که «مظنونین همیشگی» حوزه شما نیستند. اگر می بینید که همیشه با مردان سفید پوست گفت و گو می کنید، چند زن یا اعضای اقلیت ها را پیدا کنید که چشم انداز متفاوتی به مطالب شما بدهند و شما را به سوی ایده های متفاوت هدایت کنند. اگر می بینید که همیشه با حرفه ای ها و مدیران گفت و گو می کنید، برای حرف زدن با مردم در خط اول وقت صرف کنید. اگر بیشتر وقتتان را صرف گفت و گو با لیبرالها می کنید، در جستجوی محافظه کاران باشید. اگر بیشتر وقتتان را صرف گفت و گو با اشخاص همسن خودتان می کنید، در جستجوی منابع جوانتر یا مسن تر باشید. این اشخاص با چشم اندازهای متفاوت شما را به مطالب متفاوتی رهنمون خواهند شد. در موسسه ای که می خواهید پوشش بدهید، در جستجوی اشخاص یا دفاتری باشید که کمتر از همه جلب توجه می کنند. در آنجا مقداری وقت صرف کنید تا ببینید سرنخ های متفاوتی می شنوید یا نه. در حوزه خودتان فقط از مسئولان خواهان اطلاعات نشوید. در پی مصرف کنندگان، مسئولان سابق، اشخاص عیب جو باشید.

اکتشاف. برای «اکتشاف» در مورد مطالبتان وقت صرف کنید. معنای این کار انجام سفر یا مصاحبه ای بدون مطلب خاصی در ذهن است. شما باید با منبعی دیدار کنید یا به منطقه یا موسسه ای بروید که مدتی است آنها را پوشش نداده اید. فقط می روید که آشنا بشوید، کسی را به نهار دعوت کنید یا کمی در اداره یا منزل با او گپ بزنید. شاید به مطلبی عالی دست پیدا کنید که هرگز ممکن نبود برای پیگیری آن به اندازه کافی اطلاع داشته باشید. شاید هم به مطلب خاصی دست پیدا نکنید، ولی سرنخ هایی برای پیگیری داشته باشید. شاید فقط به منبع ارزشمندی برای مطالب آینده دست پیدا کنید. حداقل این است که درک بهتری از منطقه و حوزه خودتان پیدا می کنید. اکتشاف تقریبا همیشه به مطالبی منجر می شود و همیشه وقت صرف شده برای این کار خوب صرف شده است. نمی توانید پیشاپیش به سردبیر بگویید این کار به چه مطلبی منجر خواهد شد. همانطور که چیپ اسکانلن می گوید، وقتی از اتاق خبر بیرون بروید، «شانس یافتن مطالبی در دنیا که هنوز کسی بیان نکرده افزایش خواهد یافت.»

منابع برای کمک به یافتن ایده برای مطالب:

       Providence Journal's "Power of Words" site: http://www.projo.com/words/past.htm#ideas  

       Steve Padilla's "

Twenty-One Ways
to Find Story Ideas" http://www.poynter.org/content/content_view.asp?id=4421  

Kelley Carter on David K. Johnston: "Everyone does have a story":     http://www.freep.com/jobspage/academy/NWWcarter.htm

منبع:

Steve Buttry, (+1 402) 444-1345, www.notrain-nogain.comwww.poynter.org/profile/profile.asp?user=1795