وقتی میکوشند به شما کلک بزنند، به آنها کلک بزنید!
گزارشگران کهنهکار به آساتی موارد اول و مشکل در حرفهاشان را به یاد میآورند که مصاحبهشوندگان به ایشان کلک زدهاند، آلت دست قرارشان دادهاند یا به بیراهه کشاندهاند.
یکی از واکنشهای رایج در میان روزنامهنگاران مجرب در یادآوری مراحل اولیهی حرفهشان این است: «کاش میداتستم.» اکنون اذعان میکنند که اولین سوژههای در مصاحبههایشان «به کلکهای کثیف» متوسل شدند تا دست بالا را داشته باشند و ایشان را در طی مصاحبه در وضع نامساعد قرار دهند.
در بعضی فرهنگهای مطبوعاتی، گزارشگران سخت نگران مسئولان یا اشخاص مسنی هستند که با فنون مدرن مصاحبه آشنایی ندارند یا صرفا از پیامدهای پرسیدن سوالهای تحقیقی میترسند. با بهرهبرداری از این محدودیت، برای مثال یک سیاستمدار زیرک از نعمت از این شاخ (بیانات طولانی و بیمحتوا) به آن شاخ پریدن (دادن جوابهای سریغ آری و نه) برخوردار میشود.
اما روزنامهنگاران از کدام کلکهای دیگری باید با خبر باشند و چگونه ضدحمله بزنند؟
زمانی که مصاحبهشونده حالت تهاجمی به خود میگیرد و مطبوعات را بطور کلی محکوم میکند (مثلا: «شماها هیچ وقت نمیتوانید درست نقل قول کنید؟» یا «شماها همیشه به خبرهای بد و گیر انداختن دیگران علاقمند هستید.»)، سعی کنید آرام بمانید، بگذارید خصومتشان را بیرون بریزند و سپس مودبانه به مصاحبه ادامه بدهید.
زمانی که مصاحبهشونده پرسشی را برمیگرداند و قصد دارد با شما ، روزنامهنگار، مصاحبه کند («شما چه فکر میکنید؟» یا «در این صورت شما چکار میکردید؟»)، میتوانید جواب بدهید: «مطمئنم خوانندگان ما بیشتر به نظر شما در این باره علاقمند هستند.»
زمانی که مصاحبهشونده میکوشد غیررسمی حرف بزند، میتوانید نیاز به انتساب مطلب را توضیح بدهید و ترغیب کنید که مطالب به خاطر حفظ اعتبارشان ثبت شوند، یا اینکه بعدا با پرسشی به بیان دیگر یا پرسشی مرتبط به موضوع بازگردید تا اطلاعات را ثبت کنید. ضمنا میتوانید به صراحت دریافت اطلاعات غیررسمی را رد کنید.
مرعوب مصاحبهشوندگان متخاصم نشوید که با حرفهایی از این قبیل دست به تهاجم میزنند: «این سوال احمقانهای است،» یا «تدارک لازم را ندیدهاید،» یا "این به شما مربوط نیست." آرام بمانید. در بارهی منابعی که پیش از پرسیدن سوال کنترل کردهاید برایشان توضیح دهید. بگویید چرا جواب به آن پرسش ضروری است.
یکی از راههای بسیاری از مصاحبهشوندگان برای طفره رفتن از یک سوال انحراف کامل از مسیر است. بگذارید از این شاخه به آن شاخه بپرند، اما مترصد اطلاعات مفیدی باشید که ممکن است ناخواسته فاش کنند. در غیراینصورت، سعی کنید آنها را با بیان اینکه «این خیلی جالب است، اما...» آرام آرام به سوال بازگردانید.
مصاحبهشوندگان دیگر از تاکتیک آسانتر جوابهای کوتاه «آری» و «نه» استفاده میکنند. برای اینکه به کارگیری این تاکتیک برایشان مشکل شود، پرسشهایتان را طوری بیان کنید که نتوانند با یک کلمه جواب بدهند، یا اینکه بپرسید: «میتوانید توضیح بدهید؟» یا «چرا این حرف را میزنید؟»
به عنوان یک روزنامهنگار، هر از گاه به کسانی برخواهید خورد که به دلایل شخصی خودشان خواهند کوشید زندگی را برای شما سخت کنند. بهجای پاسخ به یک سوال، شما را به یک منبع موهوم یا دسترسیناپذیر حواله خواهند کرد، مثلا «به کتاب فلان مراجعه کنید. در آنجا من این سوال را کامل مورد بحث قرار دادهام.» به فشار مهلت متوسل شوید یا اینکه خواستار خلاصهای از نظریات مصاحبهشونده در بارهی موضوع شوید.
یکی از رایجترین تاکتیکها برای گیج کردن گزارشگران استفاده از زبان تخصصی (سیاسی، اقتصادی، علمی و غیره) است. نگذارید تخصصیگویان فریبتان دهند. دستتان را بالا ببرید، متوقفشان کنید و پاسخی به انگلیسی ساده بخواهید، به زبانی که خواننده یا شنوندهی متوسط بفهمد.
برخی از مصاحبهشوندگان با ادعای این که علاقمند هستند از دقت بیان شما در بارهی خودشان مطلع شوند، اصرار دارند که خبر را پیش از انتشار ببینند. اگر خط مشی کارفرمای شما اجازه میدهد، موافقت کنید که نکات اساسی را تلفنی با ایشان کنترل کنید. «ویرایش» خبر پیش از انتشار را به وسیلهی مصاحبهشونده نباید ترغیب کرد.
بعضی مصاحبهشوندگان ممکن است به میزان اطلاع شما از موضوع مدنظر شک داشته باشند و شما را جدی نگیرند. خوب تدارک ببینید. آماده باشید. اما اطلاعاتتان را بدون کوشش به اثبات اینکه "کارشناس" هستید با مصاحبهشونده در میان بگذارید.
تظاهر به خرفت بودن هم نکنید. اگر این کار را بکنید، یکی از دو حالت زیر محتمل است: یا منابعتان شما را به عنوان غیرحرفهای نادیده میگیرند و حاضر نمیشوند وقتشان را با شما تلف کنند؛ یا ممکن است از شما به عنوان وسیلهای برای تبلیغ نظریاتشان استفاده کنند.
سرانجام اینکه، میتوانید بدون ستیزهجویی، بحثانگیز باشید. به مصاحبهشوندگان بگویید منتقدانشان چگونه در بارهشان صحبت میکنند، اما نظر خودتان را نگویید. به یاد داشته باشید که شما رفتهاید تا اطلاعات جمع کنید، نه اینکه با کسی بجنگید.