نوشتهی اریک نَلدِر، سیاتل تایمز
ساختار
تحقیق
بهترین پرسشها، سوالهای آگاهانه هستند. چه پنج ساعت وقت داشته باشید چه پنج روز، بریدههای روزنامه و اسناد دادگاه را گردآوری کنید و با همپالکیهای سوژه صحبت کنید.
تاکتیکها
یک برنامه تاکتیکی تدوین کنید و آنرا با یک دوست یا همکار مورد بحث قرار بدهید. در صورت امکان، من با کسانی که به وقایع نزدیک هستند در حالی مصاحبه میکنم که مشغول انجام همان کاری باشند که موضوع نوشتهی من است. اما با افشاگران یا هدفهای بیمیل بهتر است در خانه تماس گرفت. یک منبع عصبی را میتوان با پیادهروی مشترک آرام کرد. اگر قرار نهار بگذارید، میتوانید طرف را وادار کنید حداقل یک ساعت با شما وقت بگذراند.
سازماندهی کنید
تکواژههای راهنما را روی لبه صفحه یادداشتتان بنویسید تا مسایل مد نظرتان را یادآوری کنند. کاغذها را طوری منظم کنید که مجبور نباشید در حین صحبت آنها را زیر و رو کنید. از پرسشهای کم دردسر شروع کنید (مثلا از یک زندگینامه با ترتیب زمانی، اما یک پرسش همهجانبه و همهمنظوره هم برای زمانی آماده داشته باشید که همه درها به رویتان کوبیده شود.
مصاحبه درونی
به عنوان دستگرمی (مثلا زیر دوش صبحگاهی) یک مصاحبه موفق را مجسم کنید. خبرنگارانی که خودشان باور ندارند که مصاحبه را انجام خواهند داد یا اطلاعات را دریافت خواهند کرد، معمولا موفق نمیشوند. تا جایی که به من مربوط میشود، هیچکس نباید گفتوگو با من را رد کند. این روش موفق است.
شروع
فنون «مصاحبه درونی» ادامه دارد. هیچگاه طوری به سراغ سوژه نروید که گویی به نظر ترسناک میآیند یا حرف نخواهند زد. معصوم، دوستانه، بیباک و مشتاق به نظر برسید. اگر خبرنگار خشک و بدگمانی هستید که حرفها از گوشه لبتان بیرون میآید، باید بازیگری بیاموزید.
به جزئیات توجه کنید
از اتاق صورتبرداری کامل و منظمی انچام بدهید. به دیوارها نگاه کنید، مطالب روی میز را و اسم روی سینه را بخوانید. جزئیات و سرنخهایی برای مطلبتان به دست خواهید آورد. از مشاهداتتان یادداشت بردارید.
اشخاص بیمیل
کار را ادامه دهید
وقتی با مشکل روبرو میشوید، در جستجوی زمینه مشترک باشید. «راستی، میبینم که شما یک پودل دارید. من هم یکی دارم. سگی غیرعادی است. همین دو سه روز پیش...» وقتی کسی میخواهد گوشی را بگذارد، من سریع میگویم که فقط میخواهم توضیح بدهم در باره چه چیزی مطلب مینویسم و ایشان حداقل باید از موضوع مطلع بشوند. (معمولا پس از اطلاع از کار من نظر میدهند). یک بار ندانسته حرف نادقیقی را تکرار کردم و یک پلیس گزارشی را که میخواستم ببینم بیرون کشید فقط برای اینکه نشانم بدهد که اشتباه میکنم. باید سریع، صادق، مهربان و مودب باشید.
موضوع مهمی نیست
به جواب «در این باره نمیتوانم نظر بدهم»، به این ترتیب واکنش نشان بدهید: «نیازی نیست نگران باشید. چیزی نیست که. شما یکی از چند نفری هستید که با آنها صحبت کردهام. موضوع مهمی نیست. من موضوع را اینطور میفهمم. اجازه دهید در باره این بخش کمی صحبت کنیم...» (سپس در باره اطلاعاتی صحبت کنید که تاییدشان را میخواهید). توجه کنید که من از بحث در باره دلایلشان برای عدم گفتوگو خودداری میکنم. در چنین بحثی نه بار از 10 بار بازنده هستید. گفتوگو را در جریان نگه دارید.
همبستگی
به پاسخ «من از نظر دادن میترسم» با کمی همبستگی و اطمینانبخشی زیاد برخورد کنید. «نگرانی شما برایم قابل فهم است. برای موسسه شما زمان دشواری است. اما خیلیها در شرایط مشابه با من حرف میزنند، از جمله کسانی که با شما کار میکنند. اجازه دهید حداقل یکی دو موضوع را با شما بررسی کنیم. خیلی به من کمک خواهد کرد.» بطور گذرا نگرانیشان را تایید کنید، اما سعی کنید بلافاصله به سوی موضوع مطلبتان پیش بروید.
مسئول دولتی یا اشخاص با نفوذ دیگر
به پاسخ «نظر نمیدهم» از یک شخص «مهم» یا بوروکرات اینطور جواب بدهید: «میدانید، من احساس خوبی نسبت به یک جواب "نظر نمیدهم" در این مصاحبه ندارم برای این که خوانندگان فکر میکنند شما چیزی را پنهان میکنند. اجازه بدهید راهی برای صحبت در این باره پیدا کنیم. مثلا، این مطلب را برایم توضیح بدهید که...»
در شماره 1 یا در شماره 2؟
من به عنوان آخرین روش مقابله به مسئول دولتی یا شخص با نفوذ میگویم: «ببینید، چه با من حرف بزنید چه نزنید، من در این باره مطلب خواهم نوشت. بنابراین دو راه در برابر شما وجود دارد: یا من یک مطلب منصفانه مینویسم که در آن گفته میشود شما از همکاری خودداری کردید یا مطلب منصفانهای مینویسم که حاوی نقطه نظر شماست. کدام را میخواهید؟» معمولا در شماره 2 را انتخاب میکنند.
راه غیرمستقیم
اگر شخصی حاضر به حرف زدن نباشد، به دیگران در دفتر او یا به آشنایانش مراجعه کنید. اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد و به این وسیله آنها را نرم میکنید.
پیشروی تدریجی
اگر سوژه اصرار به گفتوگو «در پسزمینه» داشته باشد، باز هم یادداشت بردارید. در پایان مصاحبه، یک نقل قول خوب از یادداشتهایتان در بیاورید که زیاد تند نباشد و بگویید: «در این باره چه؟ چرا نمیتوانید این را رسما بگویید؟» اگر با ابراز رسمی آن موافقت کنند، یکی دیگر از میان یادداشتهایتان در بیاورید و بگویید: «اگر آنرا رسما میتوانید بگویید، چرا این را نمیتوانید؟» و الی آخر. من یک دفتر یادداشت کامل را به همین ترتیب با مطالب رسمی پر کردهام. اما اگر به هرحال بر ناشناس بودن اصرار بورزند، باید به این خواسته احترام بگذارید.
ناشناسی
بدون مبارزه اطلاعات را در «پسزمینه» نپذیرید. حتا اگر این کار به معنای چند بار مراجعه به آنها باشد، سعی کنید آنها را قانع به ابراز نظر رسمی کنید. (مطالب «مطلقا غیررسمی» به دردنخور است، چون نمیتوانید از آنها در هیچ شرایط دیگری استفاده کنید. از آنها پرهیز کنید. اتلاف وقت است.)
به خاطر شفافیت
مواردی وجود دارد که شخصی بخشی از مطلبی را به شما میگویید و بعد پس میکشد، یا اینکه شما بخشی از مطلب را میدانید و نمیتوانید باقی آن را پیدا کنید. این نوع بیان را امتجان کنید: «ببینید، شما این بخش از مطلب را به من گفتهاید (یا من این بخش را میدانم). بهتر است باقی آنرا هم بگویید. منظورم این است که شما نمیخواهید من مطلب را اشتباه منعکس کنم. یا میخواهید؟ مثلا، در این باره چه میگویید...» (به یکی از یادداشتهایتان رجوع کنید.)
وانمود کنید که انگار میدانید
به جای اینکه از آن مسئول بپرسید آیا او افشاکنندهی مطلب را اخراج کرده، بپرسید چرا این کار را کرده است؟ این پرسش بر این فرض استوار است که شما از این موضوع خبر دارید حتا با وجود اینکه تایید نشده است. به جای اینکه انکار کنند، شروع میکنند به توضیح دادن.
بازی مجسمه آزا دی
تاکید کنید که حرفها به همراه نام گوینده قابل باورتر است. این روش آمریکایی است: مناظره علنی و سالم.
خبرنگار سردرگم
ضرری ندارد که بگویید به کمک او نیاز دارید: «اگر شما این را برای من توضیح ندهید، چه کسی خواهد داد؟»
دوباره سعی کنید
وقتی در را به روی شما میکوبند، یکی دو روز بعد دوباره سعی کنید. آدمها نظرشان را تغییر میدهند.
کسب تمام مزایا
ترتیب زمانی
به همراه سوژه گفتار او را به ترتیب زمانی بررسی کنید. داستان را بهتر درک خواهید کرد و وقفههای زمانی و منطقی را بهتر خواهید دید.
چگونه و چرا
وقتی کسی میگوید چیزی مهم است، این سوال کلیدی را بپرسید: «از کجا اینرا میدانید؟» این پرسش هم اعتبار مطلب را روشن میکند، جزئیات بیشتری را کسب میکنید و راه را به سوی منابع دیگر باز میکند. ضمنا به جای اینکه صرفا از آنها بپرسید چکار میکنند، بپرسید چرا آن کار را انجام میدهند.
حرکت آهسته
وقتی آدمها به بخش مهمی از مطلب میرسند، از سرعت حرکتشان بکاهید تا بتوانید آن را پر رنگ و بو کنید. بپرسید کجا ایستاده بودند، چکار میکردند، چه لباسی به تن داشتند، گرمای هوا چقدر بود و چه صداهایی در اطرافشان شنیده میشد؟ بعد به زمان حاضر برگردید و پرسشهایی از این قبیل مطرح کنید: حالا چکار میکنید؟ دوستتان چه میگوید؟ به این ترتیب شما و سوژه مصاحبه با هم دوباره وارد صحنه میشوید و آن را طی میکنید. اگر این روش موفق نشود، به ایشان همین را بگویید. «من سعی میکنم، اما هنوز نمیتوانم دوباره مجسمش کنم. چه احساسی داشتید؟» به این ترتیب است که یک مطلب خواهید داشت و نه یک مشت اطلاعات.
تلفن
در تلفن از آدمها بخواهید اطرافشان را توصیف کنند (پس از این که من حرفهای یک نفر را مستقلا کنترل کردم، پلاک روی دیوار او در آن مطلب به یک اطلاع کلیدی تبدیل شد.) از آدمها بخواهید مطلبشان را سه بُعدی تعریف کنند (به توصیه «جرکت آهسته» در بالا نگاه کنید.)
گوشهایتان را به کار بگیرید
ما در طی مصاحبهها زیادی حرف میزنیم. بگذارید طرف مقابل حرف بزند. به هرحال، از خودتان که نمیتوانید حرفی نقل کنید. پیشداوریهایتان را پیش از ورود کنار بگذارید، با ذهن باز گوش بدهید.
نیوشیدن اعتراف
از سوژه نام حامیانش را بپرسید. بعد نام منتقدانش را بخواهید. سپس بپرسید منتقدانش احتمالا چه حرفهایی خواهند زد. این کار اطلاعات و توصیههای آزارنده را بیرون خواهد کشید. از او بپرسید آیا هرگز سر کار یا در مدرسه تنبیه یا اخراج شده، به جرمی متهم یا محکوم شده، برای رانندگی در حال مستی دستگیر شده، کسی از او شکایت کرده یا در دادگاه شهادت داده است و الی آخر. آدمها زیاد راغب نیستند در باره این مطالب دروغ بگویند چون تمام این مطالب در جایی ثبت شده است.
دروغگویان
اگر میدانید طرف دروغ میگوید، بگذارید داستانش را به هم ببافد. حرفش را قطع نکند مگر اینکه جزئیات بیشتری بخواهید. فریبکاران مکرر جزئیات گستردهتری ارائه میکنند چون فکر میکنند که یک داستان کامل به اعتبارشان خواهد افزود. گوش بدهید و خوب یادداشت بردارید. زمانی که دروغ تا آخرین بخش آن بافته شد، برگردید و منطقی تمام رشتهها را پنبه کنید. ناشکیبایی به خرج ندهید. دروغپرداز در گوشهای گیر افتاده است. همانجا نگهش دارید تا از توان بیافتد.
شرح زندگی
شرح حال طرف را بگیرید حتا اگر قصد استفاده از آنرا ندارید. من حتا وقتی با یک وکیل در باره یک پرونده یا یک بوروکرات در باره یکی از سیاستهای دولت مصاحبه میکنم، اگر وقت داشته باشم شرح جال او را میگیرم. اطلاعات مفیدی کسب میکنم و در نتیجه سوالهای بهتری میپرسم.
به آنها نپیوندید
در رفتارتان همبستگی نشان دهید، اما به جبهه منابع مصاحبهتان نپیوندید. مجذوب عضو کنگرهی تحت فشار نشوید که خیلی همکاری میکند و میگوید: «من اعتقادی به دریافت پول از این آقایان ندارم.» شما باید بگویید: «ممکن است این حرف درست باشد. اما من میپرسم آیا پول گرفتهاید یا نه، نه اینکه به این کار اعتقادی دارید یا نه.»
دوباره بپرسید
گاهی اوقات دو یا سه بار مصاحبه با یک نفر در باره یک موضوع ارزش آن را دارد. یک مسئول دولتی یک بار در باره سفرهایی که به خرج مالیاتدهندگان کرده بود، چهار توضیح متفاوت و متناقص به من داد.
مرور
یادداشتهایتان را دوباره نگاه کنید. آنها وقفهها را پر میکنند و به این ترتیب اطلاعات بیشتری به شما میدهند.
نوآوری
اگر سوال شرمآوری به ذهنتان برسد، آنرا بپرسید حتا اگر به شدت خصوصی باشد. هیچ پرسش شرمآوری وجود ندارد، فقط پاسخهای شرمآور وجود دارند. پرسشهای اسکنهای شما باید تمام وجوه موضوع را بتراشد.
تخلیهشان کنید
آدمها نمیدانند چقدر میدانند. باید آنها را در درون حافظهشان هدایت کنید. موضوع را مثل یک سطل پر از اطلاعات مجسم و آن را خالی کنید.
صداقت
تظاهر نکنید کس دیگری هستید و دروغ نگویید. قطعا میتوانید اطلاعاتی را حذف کنید، اما هرچه بیشتر در باره ماهیت مطلبتان فاش کنید، سوژهتان راحتتر و کمککارتر خواهد شد.
شما مدیر باشید
یک مصاحبه عالی مثل یک گفتوگو است ولی بیوقفه به سوی اطلاعات مورد نیازتان حرکت میکند. کنترل را در اختیار داشته باشید، اما با ملایمت.
غیر متغیر نباشید
ممکن است بدانید مطلبتان در باره چیست، اما در آن گیر نکنید. یک مصاحبه عالی مطلبتان را تغییر خواهد داد.
شخصیت
بگذارید شخصیتتان (اگر شخصیت خوبی دارید) در طی مصاحبه بدرخشد. یک دیوار بیحالت نباشید.
پرسشهای نامحدود
نزدیک به پایان مصاحبه از طرف بپرسید خوانندگانتان به چه چیز دیگری ممکن است علاقمند باشند. گاهی مطالب آدمها بیش از مطالب یک روزنامه ارزش دارد.
دوباره کنترل کنید
پس از انتشار مطلب، به سوژه تلفن کنید و واکنش او را بپرسید. به این ترتیب مطالب و رهنمودهای دیگر دریافت خواهید کرد.
----------------------
منبع: اریک نَلدِر (ارائه به گردهمایی سراسری شرکت خبرنگاران و ویراستاران تحقیقی، و پخش در فهرست IRE)
سیاتل تایمز
1120 خیابان جان
سیاتل، واشنگتن 98109
تلفن: 2056 464 (206)
فکس: 2261 464 (206)