نوشتهی جولیا بارتُن
پیش از هرچیز، بهترین کار این است که اول با منابع دوستانه مصاحبه کنید. کسی که شکایتی دارد غالبا یک منبع دوستانه است، چون خواهان توجه است. شاید یک سازمان غیر دولتی یا کارشناسی با اطلاع در زمینهی مشکل پیدا شود. پیش از رفتن به سراغ سوژهی دشوار، بکوشید در حد امکان از جوانب متعددی از خبر آگاه بشوید. با این روش میتوانید بگویید: «بسیاری از مردم به رسانهها در بارهی ... شکایت میکنند. من مایلم نظر شما را در بارهی خبر بدانم.»
پیش از موعد در بارهی شکل و نقطهی کانونی مصاحبهتان فکر کنید: مایلید آن شخص در بارهی چه چیزی صحبت کند؟ اگر چیزی است که انتظار دارید دشوار باشد، در بارهی رویکرد به موضوع فکر کنید. تدارک ببینید که ابتدا یکی دو سوال آساننر بپرسید: چیزی خنثی و مبتنی بر اطلاعات. برای مثال (اگر در کارگاهشان هستید): «ممکن است توضیح بدهید اینجا دقیقا چه کاری انجام میدهید؟»
بسیاری از آدمها مشکلی با توضیح دادن در بارهی کارشان ندارند، در نتیجه این در آرامشبخشی به مصاحبهشونده و ایجاد اعتماد موثر است. در عین حال به راه افتادن گفتوگو و نشان دادن اینکه شما واقعا گوش میدهید کمک میکند. میتوانید به جوابها با «واقعا؟ جالب است. نمیدانستم...» پاسخ بدهید.
پیش از مصاحبه، یک دقیقه صرف فهرست کردن سوالهایتان به ترتیب تقریبی که مایلید آنها را بپرسید، بکنید. اما احساس نکنید که در طی مصاحبه حتما باید همان فهرست را دنبال کنید. این فهرست فقط برای کمک به برنامهریزی مصاحبه است و اغلب اصلا آن را نگاه نخواهید کرد. اگر مصاحبه خوب پیش برود، اصلا نیازی نخواهید داشت نگاهش کنید.
زمانی که مصاحبه را شروع میکتید، حتما پیش از آن توضیح بدهید که مصاحبه چگونه، در کدام برنامه ... مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این برای کسانی که زیاد مصاحبه نکردهاند مهم است. ضمنا توضیح بدهید که مصاحبه را ویرایش خواهید کرد، بنابراین در صورت لزوم میتوانند مطلبی را دوباره از نو مورد بررسی قرار دهند.
مصاحبه را با درخواست از ایشان برای ذکر نام و حرفهشان شروع کنید.
مهم است که حقیقتا به بیان آن شخص علاقمند باشید. اگر به یادداشتها یا دستگاههایتان نگاه کنید یا به سوال بعدی فکر کنید، مصاحبهشونده بیعلاقگی شما را حس خواهد کرد.
سرانجام اینکه، نمیتوانید از سوالات دشوار بپرهیزید. کار شما کسب اطلاعات و نقطه نظرهای مختلف برای شنوندگانتان است. میتوانید بگویید: «البته باید از شما در این باره سوال کنم...» یا حتا بهتر از آن: «میخواهم تعریف شما از واقعه را بدانم. چه اتفاقی افتاد؟»
گاهی بعضیها از شما خواهند خواست ضبط صوت را خاموش کنید. بپرسید: «مطمئن هستید؟» اما اگر اصرار بورزند، باید درخواستشان را رعایت کنید. با وجود این، اگر مطلب جالبی ابراز کنند، به ایشان بگویید که چقدر این مطلب روی نوار موثرتر خواهد بود. میتوانید بگویید: «من در رادیو کار میکنم. صدا همه چیز است. اگر صدای شما در گزارش نباشد، روایت شما نمایندهای نخواهد داشت. مطمئن هستید که از گفتن آن در نوار نگران نیستید؟» با وجود این اگر باز هم حاضر به صحبت در نوار نیستند، حتما مشخص کنید که آیا اطلاعات کاملا غیر رسمی است یا اینکه میتوانید از آن بدون ذکر منبع استفاده کنید.
متاسفانه حقیقت این است که رادیو یک رسانهی صدایی است. گفتن این حرف بسیار نامناسب است که: «منابعی که مایل هستند ناشناس بمانند، میگویند...» این در رادیو درست به نظر نمیرسد. من غالبا میبینم که مطالبی که در نوار ندارم فقط به همین دلیل هرگز در گرارش به کار گرفته نمیشوند.
یک راه خوب برای به پایان بردن یک مصاحبه این گفته است: «چیزی هست که در بارهاش صحبت نکرده باشیم و شما بخواهید در بارهی آن چیزی بگویید؟» گاهی دیگران حرفی برای افزودن ندارند، اما گاهی این حرف میتواند راه را برای بهترین بخش تمامی مصاحبه باز کند.