این روزها خبرنگاران و محققین به منابع بزرگی از آمار و اطلاعات دسترسی دارند ولی نگرانند گه عدد و رقم و لیست کردن اطلاعات خشک برای خواننده کسل کننده شود. در عین حال، استفاده از آنها به درک و شناخت عمیقتری از موضوع مورد بحث می انجامد. به همین دلیل دیدارسازی دادهها، و یا گزارشگری ار طریق نمایش آمار و اطلاعات بر روی نمودار، نقشه جغرافیای، و یا تصاویر دیداری با استفاده از رنگ، شکل، عکس، و یا علایم آشنا تبدیل به رشته ای جدید و پرطرفدار در میان خبرنگاران شده است.
اصولا ارایه آمار نقش مهمی در متقاعد نمودن خوانندگان بازی میکند. آنها به این نتیجه میرسند که نویسنده در مورد موضوع مورد بحث اشراف کامل داشته و تحقیق وسیعی انجام داده است. بسیاری از خوانندگان با دیدن یک جدول پر داده، حتی بغرنج و غیر قابل درک، اعتماد بیشتری به مطلب و نویسنده می کنند.
مهمترین مسنله در مورد دیدارسازی داده این است که تکنولوژی امکان نوعی داستان گویی را مهیا می کند که در نهایت میتواند آموزش و آگاه سازی را به مراتب آسانتر کند. در حقیقت دیدارسازی داده تلفیق اطلاعات و تکنولوژی است که روش نوین و موثری را در اختیار خبرنگاران جهت ارتباط با خوانندگانشان مهیا می کند.
این روش نوین به خبرنگاران امکان ایجاد نوعی ارتباط خاص با خوانندگانشان را می دهد. محققین دانشگاه هاروارد متوجه شده اند که رابطه مستقیمی بین نوع درک انسان و حافظه وجود دارد؛ افراد تصویر را بهتر به خاطر می سپارند ، راحتر از نوشتار می فهمند و دیرتر فراموش می کنند. طبق این تحقیق، انتخاب شکل، رنگ و تصویر و ایدهای آشنا بر روی درجه به خاطر سپاری و یا فراموشی مطلب تاثیر گذارند. افراد رنگ و عکس را بهتر از نمودار به خاطر می سپارند. زیبایی یک تصویر، یا احساسی که در بیننده ای ایجاد می کند بخشی ار مغز را فعال می کند که آن را به خاطر سپارتر می کند.
به عنوان مثال، به پروژه دیدارسازی دادههای نشریه نیو یورک تایمز که در آن به تازگی به تحلیل نوع صحبت کاندیدهای ریاست جمهووری آمریکا و جذب طرفدارانشان پرداخت توجه کنید. در این پروژه ساختار جمله ها، لقط های مورد استفاده ، کوتاهی و یا طولانی بونشان، منفی و یا مثبت بودن لحن، و حتی سادگی و یا بغرنجی افکار ارایه شده توسط کاندیدها در نرم افزاری با کتابهای شناخته شده مقایسه شد تا تحلیلگران بتوانند دلیل محبوبیت پیش بینی نشده بن کارسون و دانلد ترامپ، دو کاندیدای حزب جمهوری خواه، را دریابند. در این داده پردازی دیداری مشخص شد که کاندیدهای حزب جمهری خواه، به غیر از تد کروز (که به احتمال زیاد به خاطر تحصیلاتش در رشته حقوق هاروارد است)، بسیارساده صحبت میکنند: جمله هاو لقط هایشان کوتاه و ایده هایشان ساده هستند. برعکس، با وجود اینکه لحن دو کاندیدای موفق حزب دمکرات، هیلری کلینتون و برنی سندرز هم ساده است، جمله هایشان طولانی تر و ایده هایشان دشوار تر از رقبایشان است. سادگی و کوتاهی جملات ترامپ وی را در پایین تری سطح جدول و در رده سادگی کتاب ماجراههای هاکلبری فین قرار داد. هیلری کلینتون و برنی سندرز درست وسط جدول قرار گرفتند در حالی که کلینتون با کتاب وسوسه جین آستن و سندرز با دور دنیا در هشتاد روز معرفی شدند.
اهمیت این دیدارسازی نه تنها در این مستله است که خوانندگان از این پس لحن این افراد را به خاطر مقایسه اشان با علایمی آشنا-- در اینجا کتابهای شناخته شده-- بهتر به خاطر میسپارند، بلکه به تحلیلگران امکان انجام تحلیلی عمیقتر از جامعه و رای دهندگان را هم میدهد. به عنوان مثال این پروژه مهر تآییدی بود بر تحقیقی که برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ عنوان شد مبنی بر اینکه طرفداران محافظه کاران اغلب جذب سادگی و صریح بودن گقتارشان می شوند، و طرفداران دمکرات ها جذب عقاید عمیق بیان شده کاندیدهای مورد نظر می شوند.