اگر قائل به این حقیقت باشیم که هیچ روایت یکسویه و مطلقی از واقعیت وجود ندارد، میبایست در برخورد و بازنمایی پدیدههایی چون «جنگ» و «صلح» نیز محتاط و مسئولانه عمل کنیم. براین مبنا، «روزنامهنگاری صلح» رویکرد شناختهشدهای در پایبندی به این مهم است که تنها به پوشش جنگ نه، که به اصل و الزام پرسش درباب انگیزهها و عوامل آن، پیشگیری از آن و راهکارهای حل مناقشه میپردازد.
مکث بر ضرورت روزنامهنگاری صلح در جهان پرآشوب ما که از رهگذر رونقیافتن و کالاییشدن اطلاعات در آن بیش و پیش از همیشه جنگ به مثابهی صنعت و در نتیجه هنجار و صلح به امری استثنائی و در یک نتیجه ناهنجار تلقی میشود، دغدغهی نویسنده این مطلب است.
در ادامه و با استناد به برخی تلاشهای جهانی در حوزه روزنامهنگاری به این پرسشها پاسخ داده خواهد شد که در معرض و محاصره انبوه گزارشهای پرهیاهو و بعضا پرمخاطب جنگ و جنایت، میتوان افقی بهسوی صلح گشود؟ و اگر آری، چه منابعی در اختیار داریم و با چه شیوهها و شگردهایی میتوان به این مهم دست یافت؟
روزنامهنگاری صلح یا جنگ؟
به نقل از جیک لینج روزنامهنگار و استادیار مرکزمطالعات جنگ و صلح دانشگاه سیدنی، در مطلبی زیر نام روزنامهنگاری صلح چیست؟ رکن اولیه در این حوزه، انتخاب موضوع و شیوه گزارشگری از پدیده جنگ است.
او در این مقاله ضمن نقد عرف مسلط صنعت روزنامهنگاری، به درستی توضیح میدهد که حدفاصل میان روزنامهنگاری جنگ و صلح، معطوف به واکنشهای خشونتآمیز و غیزخشونتآمیز است. به زعم او نقطهی ثقل در روزنامهنگاری صلح، استوار بر روشنگری درباب رویداد، روند و فرایند مناقشه، و به تبع آن پرداختن به انگیزهها و خاستگاههای ستیزهجویی میان طرفین است.
لینج روزنامهنگاری صلح را پادزهری در برابر بحثهای عمومی روزنامهنگاری و راهی برای پیشگیری از بازتولید خشونت میداند. وی با اشاره به میل گریزناپذیر عموم به سوی صلح، مینویسد که مسائلی چون مشروعیت نظامیگری از سوی حکومتها، تقدم پوشش مواضع منابع رسمی، و جهتگیریهای ناظر به منافع ملی، میتواند به تحریف واقعیت و در نتیجه مقبولیت دفاع از خشونت [مشروع] بیانجامد.
وفاداری به واقعیت
به استناد تحلیل جیک لینچ، روزنامهنگاری صلح در سادهترین شکل، وفاداری خللناپذیر به واقعیت عینی جنگ است.
وی پرداختن به جنگ در زمین واقعیت را فرا و فارغ از هر تعصب و تصوری تجویز میکند. رویکردی که در صورت تحقق میتواند فرصتهایی برای عموم میسر کند تا سرنخهای از واقعیت موجود بهدست آید و ورای روایتهای ستیزهجویانه و جو سوگیرانه بتوان به سوی التزام صلح و الزام آن اندیشید و پیشقدم شد.
به زعم او با توجه به منطق جنگ ــ که همانا ناسازگاری و آشتیناپذیری اهداف و منافع طرفین درگیر است ـــ عنصر تعهد در ایجاد تعادل، حلقهی گمشده رویکرد شتابزده مصرفی و متعارف در قبال اخبار مرتبط به جنگ است.
لینج دربخش دیگری از مقالهاش به مقوله مادیبودن پدیده جنگ (تاریخی و دال و مدلولی بودن آن) میپردازد و با اشاره به پیامدهای رویکرد صرف واکنشگرانه از خطر تقلیل جنگ به بازی برد و باخت میان طرفهای درگیر یاد میکند.
به عبارتی دیگر و به زعم او، در حرفه روزنامهنگاری اگر اقدام و اعمال خشونت در مناقشات نظامی و سیاسی و … از زمینه و زمانهاش جدا شود، امکان گزارشگری به مثابه انتخابی مسئولانه، معنادار و معقول، منتفی است.
روزنامهنگاری صلح؛ اهداف و راهبردها
جیک لینج، روزنامهنگار صلح و پژوهشگر این حوزه، ضمن اشاره به وجود چالشها در این مسیر، روزنامهنگاری صلح را امکانی عملی برای رمزگشایی و مشاهدهپذیری ابعاد بهحاشیه راندهشده جنایت و جنگ، و تمهیدی برای تلنگر به سوی صلح میشناسد.
وی دستکم چند اصل اساسی را مبنای تفکیک روزنامهنگاری صلح از دیگر اشکال روزنامهنگاری بر میشمرد که مهمترین آنان عبارتند از:
ــ بررسی تمام پیشینه و تاریخچه ستیزه و تخاصم با مکث بر تمام دلایل و اسنادی که همه طرفهای درگیر، ارائه و معرفی میکنند.
ــ انتشار و استناد به تمام نظرگاهها، ایدهها و استدلالهای طرفهای دخیل در جنگ و تخاصم
ــ معرفی و مکث بر ایدهها و گزینههای خلاق، میانجیگر و مستقلی که با هدف حل نزاع و ختم جنگ طرح میشود
ــ مستندسازی و افشاگری تمام ابعاد واقعیت جنگ از رهگذر پوشش و پرداختن به پیامدها و رنجهایی که برای همهی عاملان و متضرران داشته است (صرف نظر از ارزش گذاری دربارهی عاملان یا متهمان ارتکاب آن)
ــ تمرکز بر پوشش روایتهای جایگزین برای ختم جنگ و پایان تخاصم
روزنامهنگاری صلح، آبی که آتش جنگ را خاموش میکند
روزنامهنگاران صلح، با استناد به نیل گریزناپذیر انسان به صلح (خاصه در زمان جنگ)، رویکرد معطوف به تعامل را به مثابه بدیلی برای گزینه تخاصم توصیه میکنند.
تجربه مستمر و معاصر در حوزه روزنامهنگاری صلح نیز گویای این واقعیت است که تولید محتوای مسئولانه در این حوزه میتواند در تکثیر ایدهها و اندیشههای آشتیجویانه، و در نتیحه تعدیل درک عمومی دربارهی مفاهیم دوقطبی و ارزشیای چون خیر و شر، دوست و دشمن و … موثر باشد.
به توصیه فعالان و پژوهشگران این حوزه، روزنامهنگاران صلح میتوانند به موازات پوشش واقعیت جنگ، با پرداختن به مقوله صلح، از هرم آتش جنگ بکاهند. جدیترین مسئله در روزنامهنگاری صلح، جلوگیری از بازتولید خشونت و سپس معرفی راهها و رهیافتهای گذار از آن است.
در تحقق این امر، کافی است تا در هرسطح و شکل، نسبتها، تعلقها و سوگیرهای عاطفی، حسی و شخصی را در مواجهه با واقعیت تلخ و تراژیکی به نام جنگ، به تعلیق درآورد. تنها در این صورت است که میتوان بخشهایی از واقعیت پیچیده جنگ را که در لابلای سرخطها و سطرها کتمان یا کوتاه میشوند، یافت و بیرون آورد.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که به نقل از نویسندگان مقالهی روزنامهنگاری صلح چیست؟، هر یک از ما ضمن آشنایی با خاستگاههای فلسفی و تاریخی ستیزهجویی، پیامدهای غیرقابل جبران شتابزدگی در بازنمایی خشونت، جنایت و جنگ را بشناسیم؛ هر یک «صفحهای به صلح اختصاص دهیم» و چنانچه پژوهشگران این حوزه میگویند: آغازگر مجموعهای از تلاشهای حرفهای و اخلاقی باشیم که موازی با اطلاعرسانی غیرجانبدارانه از جزئیات رویدادهای پردامنه جنگ، به افق صلح پایدار و معنادار نظر دارد.
تصویر از سلیس. کام