این بخش دوم مطلبی پیرامون روزنامهنگاری صلح است. بخش نخست این مطلب را که هفته گذشته در این وبسایت منتشر شده، اینجا بخوانید.
ادبیات رسانه نقش تعیینکنندهای در انتقال شکلی از آگاهی مبنی بر حساسیتآفرینی یا بدیهیپنداری جنگ نزد اقشار متکثر اجتماعی دارد. از اینرو، در تولید محتوای رسانهای، باید شیوهای از بیان و بازتاب واقعیت را برگزید که بهجای ادبیات رایج متخاصم، نفرتپراکن، فرقهگرا و قضاوتمدار، بهانسانیتر کردن فضای ملتهب و متشنج جاری و جهانی در قبال جنگ بیانجامد.
همسو با این رویکرد، نظریهپردازان روزنامهنگاری صلح از جمله یوهان گالتون تأکید میکنند که بهجای قبحزدایی و عادیسازی جنایت و خشونت ضمن بازتولید ادبیات مواضع طرفین درگیر، میبایست همواره به صلح پایبند بود. بهجای صرف رسانهای کردن رویدادهای فاجعهبار و رویکردهای سلبی، باید به انسانی کردن فضای رسانهای و رویکردهای ایجابی از رهگذر کاربست تمهیدات زبانیای اقدام کرد که الزام صلح، تفاهم و گفتوگو را در کانون ارزشهای فرهنگی و رسانهای قرار میدهد.
گالتون بهدرستی اشاره میکند که نظریات پیچیدهی جامعهشناختی و روانشناختی کارشناسان رسانههای جریان اصلی در نقد جنگ و آگاهیافزایی از پیامدهای فاجعهبار خشونت، اغلب برای اقشار مختلف مخاطبان این رسانهها قابل فهم نیست. از اینرو و بهزعم وی، روزنامهنگاری صلح میتواند و میبایست با سادهسازی و پیگیری این مفاهیم در قالب ارجاع بهمصادیق عامفهم و عینی چون تولید گزارشهای مستند و ادبیات مبتنی بر روایتهای ناظر به جنگ، از دل تجربههای زیستهی گروههای اجتماعی متضرر و آسیبدیده ــ کودکان، سالمندان، زنان و دیگر قربانیان و بازماندگان جنگها ــ سطحی از انزجار، امید و همزمان امکانی برای خلق همدلی بیشتر و فراگیری فرهنگ خشونتپرهیز را احیا کند.
این، فرصتی است که امکان تعمق و تأمل در میان توده مردم را بههدف تقویت و ترویج فرهنگ تعامل بهجای تخاصم و معرفی امکانهای عملی در محو و مهار خشونت بهواسطهی شیوههای نافرمانی مدنی و اعتراضات شهروندی مسالمتآمیز بسط میدهد.
تعهد به اصول عدالت، صداقت و دقت
در بخشی دیگر از آرای این پژوهشگر ارشد صلح آمده است که روزنامهنگاری صلح بیش از هر حوزهیای، عرصهای برای الهام و آموزش صلح است. بهزعم یوهان گالتونگ، رسانه بهطور کل، و روزنامهنگاری صلح بهطور خاص، میتواند در استقرار درک بدیع و عینی از معنای صلح و جنگ تعیینکننده باشد.
او توضیح میدهد که این رویکرد باید با اتکا به حقوق و نیازهای همهشمول و مشترک بشری: بقا، رفاه، آزادی، امنیت و توسعه استوار باشد و در هیچ سطحی به ثبات از پیش موجود آسیب نزند.
به زعم گالتونگ، روزنامهنگاری صلح باید این حقیقت را آشکار کند که جنگ، صرفنظر از هر توجیه عرفی، اخلاقی و ایدئولوژیک، همه ارزشهای انسانی را نقض و نابود میکند و صلح آنها را محترم میشمارد. وی با اشاره به وجود اصل کشمکش، گریز از درافتادن به دامن تضادها را امری بدیهی و بخشی از واقعیت چندوجهی زندگی اجتماعی ما و ذیل مجموعهای از مفاهیم دیالکتیکی معرفی میکند.
بیشتر بخوانید (در آیجینت فارسی، ازهمین نویسنده پیرامون روزنامهنگاری صلح): روزنامهنگاری صلح؛ حدفاصلی میان تخاصم و تعامل
به باور گالتونگ، کشمکش ــ و نه جنگ ــ چون بسیاری از پدیدههای اجتماعی دیگر همزمان دو یا چند سویه سازنده و ویرانگر دارد. وی در آثارش درباب روزنامهنگاری صلح تصریح میکند که اگر رسانهها به صورت مسئولانه، مستقلانه، خلاقانه و عادلانه ظرفیت درونی را مورد مداقه قرار دهند، این نوع روزنامهنگاری میتواند معرف الگوها و منابع الهام زیادی در ساحت نظری و عملی بههدف آشنایی، آشتی و پیگیری صلح در زندگی جمعی باشد.
در پایان و با توجه به تمام چالشها، مخاطرات و محدودیتهایی که کار در حوزه روزنامهنگاری صلح میتواند داشته باشد، بهزعم پژوهشها و پنداشتهای این نظریهپرداز شناختهشدهی صلح، برای تحقق صلح نیاز است که نخست جنگ را در چند سطح پیچیده و گاه متقاطع درک کرد؛ جنگ و صلح در متن روابط قدرت و ساختارهای عمودی و سلسلهمراتبی و در متن و مقتضیات افقی، عمومی و مردمی.
او با نقد رویکردهای رایج در بازتاب جنگ بر اساس منافع صرفاً سازمانی شرکتهای چندرسانهای، در فرجام، گرایش انسان را ناگزیر بهسوی صلح مایل میبیند. از اینرو، روزنامهنگاری صلح، تمهیدی عملی و عقلانی برای تطبیق و تبلیغ اهداف صلح استوار و پایدار است که همانا پرورش و توسعه تواناییهایی فردی و جمعی در تشخیص، تعهد و تمایل به صلح است.
تصویر از سینا پرس