تلویزیون آمو، یکی از نخستین رسانههایی است که بعد از سقوط کابل به دست طالبان، از سوی خبرنگاران تبعیدی، در بیرون از افغانستان تأسیس شد. این تلویزیون که در سراسر افغانستان از طریق ماهواره قابل دسترس است، با پخش اخبار و گزارشهای گوناگون، تلاش دارد که امید به آزادی را در دل مردم افغانستان زنده نگه دارد. برنامههای تفریحی این تلویزیون، در زمانی که جای این برنامهها بهخصوص با حضور زنان، در رسانههای فعال در داخل افغانستان خالی است، فرصتی برای زدودن خستگیهای روزانه مردم گفته میشود.
تلویزیون آمو، رسانهای مستقل و آزاد است؛ چیزی که طالبان بعد از بازگشت دوباره به قدرت، نشان دادند که هرگز با آن سر سازگاری ندارند.
بیشتر کارمندان تلویزیون آمو، خبرنگاران و کارمندان رسانهای استند که تجربه کار در افغانستان را دارند. آنها شاید میتوانستند در تبعید، حرفه دیگری را هم انتخاب کنند، اما تصمیم گرفتند به کار رسانهای ادامه دهند و کارکردهای طالبان را به گوش جهانیان برسانند.
لطفالله نجفیزاده، مدیر اجرایی تلویزیون آمو که در بیست و هفتم ماه سپتامبر، به نمایندگی از خبرنگاران افغانستان، جایزه مشترک کانادا و بریتانیا برای آزادی بیان در سال ۲۰۲۴ را گرفت، گفت: «این جایزه، نشاندهنده اراده تزلزل ناپذیر پنج هزار خبرنگاری که هنوز در داخل افغانستان کار میکنند و هزاران خبرنگار دیگری است که در تبعید، هر روز به آشکار ساختن جنایات طالبان ادامه میدهند.»
در این مطلب، نگاهی به سیاستها و رویکردهای تلویزیون آمو انداختهایم و برای تهیه آن، با سمیعالله مهدی، سردبیر این شبکه، مصاحبه کردهایم. مهدی از برندگان جایزه نایت مرکز بینالمللی خبرنگاران و یکی از بنیانگذاران تلویزیون آمو است.
در ادامه این مطلب، مصاحبه با او را میخوانید:
نخست درباره تلویزیون آمو به ما معلومات بدهید که در کدام سال تأسیس شد؟ چند کارمند دارد و در کل، ایده ایجاد تلویزیون یا رسانه، چطور برای شما پیدا شد؟
شبکههای اجتماعی و صفحات آنلاین دیجیتال آمو، یک سال پس از سقوط کابل، در اول آگست سال ۲۰۲۲ شروع بهکار کرد و نشرات تلویزیون ماهوارهای ما در سوم ماه می که روز جهانی آزادی بیان است، آغاز شد.
فعلاً ما با نزدیک به صد خبرنگار در جاهای مختلف کار میکنیم. تعداد زیادی از آنها، کارمندان ما استند. تعدادی هم فریلانس (خبرنگار آزاد) استند و با ما کار میکنند. اکثر آنها داخل افغانستان استند ولی ما یک دفتر مرکزی در حومه واشنگتن در شهر استرلینگ داریم و یک دفتر در استانبول داریم. {همچنین} همکاران ما در پاریس، پاکستان و کانادا استند. همانطور که گفتم، ما در داخل افغانستان هم تقریباً در تمام ولایات، همکار داریم.
بلافاصله پس از سقوط کابل، من و لطفالله نجفیزاده، (مدیر اجرایی تلویزیون آمو) با هم در استانبول ملاقات کردیم و بهعنوان دو خبرنگاری که کل عمرمان را صرف این مسلک/حرفه کرده بودیم، یکی از نگرانیهای کلان ما این بود که آینده آزادی بیان، سرنوشت رسانهها و همکاران ما که شاید بعد از این نتوانند در داخل افغانستان کار کنند، چی خواهد شد و ما چی کاری کرده میتوانیم. هر دوی ما به این نتیجه رسیده بودیم که ادامه کار در داخل افغانستان ممکن نیست، ما نمیتوانیم بهگونه خبرنگار آزاد و به همان معیارهای حرفهای و اخلاقی که به آنها تعهد داشتیم به کار ادامه بدهیم. بنابراین فکر کردیم بهترین کاری که میتوانیم بهعنوان رسالت مان انجام دهیم، این است که یک رسانه تازه تأسیس کنیم تا بتواند خبرنگارانی را که آواره شدهاند، زیر یک چتر جمع بکند. ایده ایجاد آمو، از آن زمان است. این ایده دقیقاً به این خاطر شکل گرفت که ما میدانستیم رسانهها در داخل افغانستان با سانسور و سرکوب شدید مواجه خواهند شد و گردش اطلاعات آزاد با مشکل روبرو خواهد شد. بنابراین، وظیفه و مسئولیت ما بود که در حد توان خود، به این وضعیت پاسخ بدهیم. به همین خاطر، آمو ایجاد شد.
پس این ایده و کار شما به این معنی است که بعد از به اصطلاح شکست نظام دموکراسی در افغانستان و از بین رفتن تمام بخشهای آن مثل رسانه، هنوز هم شما باور دارید که رسانهها میتواند به نفع مردم افغانستان باشد و رسالت خود را به انجام برساند؟
بدون شک؛ تمام نهادها شکست خوردند و فروریختند. دولت با تمامی نهادهایش فرو ریخت، حکومت یعنی دستگاه اجرایی فروریخت، پولیس، ارتش، پارلمان، قوه قضائیه، همه فروریختند و متاسفانه هیچ اثری از آنها باقی نماند، گویا هیچ نبودند. تنها وسایل در اختیار طالبها باقی ماند. اما رسانهها هنوز هستند. در این سه سال گذشته ما یک روز هم خاموشی نداشتیم. رسانههای داخلی متاسفانه با سانسور روز افزون روبرو شدند و فعلاً چیزی به نام رسانه آزاد در داخل افغانستان باقی نمانده است. این بخاطر سرکوب است، نه اراده همکاران ما. ما این را میدانیم که سرکوب، آنها را در چنین موقعیتی قرار داده است. اما گزارشدهی در مورد افغانستان توسط خبرنگارانی که خودشان از افغانستان استند یک روز هم متوقف نشد؛ برعکس خیلی جدی تر از گذشته هم شده است. یا خبرنگاران، در بیرون به کار خود ادامه دادند، یا رسانهها مطلق به بیرون کوچ کردند و بیرون از افغانستان به کار خود ادامه دادند که چندین روزنامه ما در این جمع استند و یا اینکه رسانههای تازه تأسیس شدند مثل آمو. ما مطلق از صفر تازه آغاز کردیم. آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات یک ستون و یک پایه بسیار مهم مردمسالاری و دموکراسیست. بدون آزادی بیان، بدون گردش آزاد اطلاعات و بدون رسانههای آزاد، دموکراسی ممکن نیست، مردمسالاری ممکن نیست و نظارت بر بالای کسانی که در قدرت استند ممکن نیست. بنابراین هنوز هم رسانهها نقش بسیار مهمی بازی میکنند. مثلاً اگر در سه سال گذاشته رسانهها و خبرنگاران، بهخصوص در بیرون از افغانستان و بهگونه مستقلانه و آزاد به کار خود ادامه نمیدادند، شاید ما نمیتوانستیم بسیاری از جنایاتی را که امروز در داخل افغانستان اتفاق میافتد پوشش بدهیم. اصلاً سندی در مورد آنها نمیداشتیم، اصلاً دنیا این آگاهی را که امروز در مورد عملکرد طالبان دارد، نمیداشت. مثلاً قانون امر بالمعروف طالبان که یک ماه پیش تصویب شد؛ اگر توسط رسانههای آزاد از بیرون افغانستان برملا نمیشد، بالای هر ماده آن تحلیل و بحث صورت نمیگرفت و افشا نمیشد، این قانون به همان شکل حاکم میشد، بدون آنکه جهان متوجه آن شود، بدون آنکه دنیا پی ببرد که در افغانستان چی میگذرد. زیرا رسانههای داخلی افغانستان از این زاویه، به این مسئله پرداخته نمیتواستند.
آیا بعد از سقوط کابل، روزی بوده که اراده شما برای کار رسانهای متزلزل شود؟ بهخصوص که شاید فرصت در پیش گرفتن حرفهای دیگر را هم داشتید.
چالش هر روز وجود دارد؛ بهخصوص در حالتی که مهاجر استید، خانه خود را از دست دادهاید و با تراما روبرو استید. همه ما از لحاظ روانی صدمه دیدهایم، اما فرصت آن را پیدا نکردهایم که به پزشک مراجعه کنیم. مشکلات زیاد است، هر روز چالشهای فراوانی برای انسان ایجاد میشوند؛ چالشهای مالی و اقتصادی، چالشهای روانی، دوری از وطن، چالشهای سیاسی و غیره. اما من و همکارانم به این نتیجه رسیدهایم که برای ما راه بهتری وجود ندارد. بهترین راه برای کمک به مردم، آگاه نگه داشتن مردم در شرایطی که رژیم حاکم طالبان، تمام تلاشش این است که مردم را ناآگاه بسازد، خبرنگاریست. طالبان از بستن مکاتب تا سانسور رسانهها تا فشارهای دیگری که ایجاد میکند، میخواهد که جامعه را تک صدایی بسازد. میخواهد یک مهندسی اجتماعی را بهراه بیندازد که در آن، جامعه افغانستان مطلق یک فکر، یک رنگ، یک چهره، یک لباس و یک زبان شود و حتی یک جنس به نظر برسد. ما در برابر این مهندسی اجتماعی، تلاش میکنیم رسالت خبرنگاری و شهروندی خود را انجام دهیم. درباره میزان موفقیت ما، مردم قضاوت خواهند کرد، اما چون گزینه بهتری وجود ندارد، ما در همین مسیر باقی خواهیم ماند.
تلویزیون آمو از کدام اصول و قوانین پیروی میکند؟ قانون رسانهها در امریکا یا قانون افغانستان یا خودتان اصول مشخصی ساختهاید؟
بدون شک ما مثل هر رسانه دیگر، اصول تحریریه و حرفهای خود را داریم. در عین حال، از اصول عمومی و کلان ژورنالیزم در سطح جهان استفاده میکنیم. در سراسر جهان، جایی که رسانههای آزاد و خبرنگاران مستقل حضور دارند، اصول کاری، تفاوت زیادی ندارد. شما باید مستقل باشید، آزاد باشید، بیطرف باشید، با گزارشها برخورد عادلانه کند و منصف باشید، انصاف را در نظر بگیرید، منافع مخاطبتان را همیشه در نظر بگیرید، مخاطب برایتان اولویت داشته باشد و نگاه جناحی به مسائل نداشته باشید. این اصول کلانی است که در تمام دنیا است و ما هم از آن پیروی میکنیم. دفتر مرکزی ما فعلاً در امریکا قرار دارد و بدون شک قوانین امریکا بر تمام رسانهها در اینجا حاکم است. اما تا هنوز با کدام مشکلی روبرو نشدهایم. مثلاً بحث سانسور یا اینکه به این مسائل بپردازید یا نپردازید نبوده است. در افغانستان ما قوانین خوبی داشتیم، قانون رسانههای همگانی و قانون دسترسی به اطلاعات و معلومات قوانین بسیار خوبی بودند. فصل دوم قانون اساسی مواد بسیار خوبی در حمایت از حقوق اساسی شهروندان داشت؛ اما متاسفانه که دیگر کاربردی نیستند. طالبان همه این قوانین را از بین بردهاند و فقط اصول نامههایی دارند که خودشان معرفی کردهاند و هدف آن، بیشتر سانسور است. در هیچ کدام از آنها از حق آزادی بیان حمایت نشده است. بلکه، حقوق و صلاحیتهای رژیم حاکم و مکلفیتهای رسانهها و خبرنگاران در برابر رژیم حاکم را مطرح کرده است. {یعنی} حقمحور نه، بلکه مکلفیتمحور است. آن هم مکلفیتهایی که یک رژیم قرون وسطایی و تاریک مانند طالبان تحمیل کرده است.
با رسانههای دیگری که در تبعید استند همکاری دارید؟ آیا از آنها مشاوره میگیرید و آیا چیزی بوده است که از آنها آموخته باشید؟
کار در تبعید، برای رسانههای افغانستان، تجربهای تازه است. هرچند در دوره اول طالبان هم کارهایی در تبعید صورت گرفته بود، اما برای نسل ما تجربه کاملاً نو است. بنابراین، ما از دیگر کشورها، مثلاً رسانههای در تبعیدِ روسیه، رسانههای در تبعیدِ ایران، برما (میانمار) و کشورهای امریکای لاتین میآموزیم. ما با آنها تماس داریم، در چندین نشست شرکت کردهایم و به صحبت و تبادل نظر پرداختهایم. ما مشکلات فراوانی داریم که با هم مشابهند. کوشش میکنیم از همدیگر بیاموزیم. خبرنگاران سوریه هم تجربه بسیار جالب و بسیار غریب در این زمینه دارند.
تا جایی که مسائل امنیتی، کاری و اداری اجازه میدهند، میتوانید درباره روند کار و گزارشگری خبر از افغانستان برای ما معلومات بدهید؟
هر روز خبرنگاران ما از گوشه و کنار افغانستان، مواد میفرستند، معلومات روان میکنند و گزارشهای خود را میفرستند. بعد ویراستارها و دبیران ما در بیرون از افغانستان آن را ویرایش میکنند و تبدیل به مواد پخته و گزارش میسازند. در واقع ما به همین خاطر بسیار دوست نداریم خود را رسانه در تبعید بگوییم. ما رسانه هایبرید {یا ترکیبی} هستیم. یعنی ما از افغانستان یا از کشورِ مادر، مطلقاً بریده نیستیم، کاملاً در تبعید نیستیم. همکاران ما در داخل افغانستان استند، بهطور منظم برای ما گزارش میفرستند، مواد میفرستند و دسترسی ما به مردم در داخل افغانستان قطع نشده است. برای امنیت و مصونیت همکاران ما در داخل، برای گزارشهایی که مرتبط به طالبان باشند، همکاران ما از داخل با طالبان تماس نمیگیرند، با منابع رسمی تماس نمیگیرند. ما معمولاً از بیرون افغانستان با مقامهای طالبان و دیگر منابع رسمی تماس میگیریم تا جان همکاران ما به خطر روبرو نشود.
در کل نگه داشتن توازن در این حالتی که شما کار میکنید حتی هایبرید، نسبت به کار در افغانستان چه چالشهایی دارد؟ بزرگترین چالشهای کاری شما تا حال چی بوده است؟
حفظ توازن یک مشکل کلان است؛ شما باید تعهد داشته باشید که توازن را حفظ کنید. در گذشته اگر اتفاقی میافتاد، با اطمینان بیشتر میتوانستیم بگوییم که مثلاً اتفاقی افتاده، شاهدان عینی میگویند یا خبرنگار در محل است و از آنجا گزارش میدهد. مثلاً اگر یک انفجار صورت میگرفت، خبرنگاران ما از نزدیکی محل گزارش میدادند، تمام صحنه را برای ما میگفتند، اما امروز، متاسفانه چنین چیزی ممکن نیست. خبرنگار با آن شکل، برای گزارش زنده به صحنه رفته نمیتواند. در مجموع، بهخصوص حوادث امنیتی را طالبان سانسور میکنند و اجازه نشر آن را نمیدهند. مگر آنکه به حدی بزرگ باشد که قابل پنهان کردن نباشد. گزارش زنده از محل حادثه مطلق وجود ندارد. در این حالت شما ناگزیر استید که به جای یک یا دو منبع، با چندین منبع صحبت کنید. برای مثال، وقتی گروههای مختلفِ مخالفِ طالبان، انفجار و یا حملهای انجام میدهند، در صفحات اجتماعی خود مینویسند که در فلانجا انفجاری صورت گرفته و مسئولیتش را به دوش میگیرند. روش ما این است که اول به دنبال حمله میرویم. در هر محلی که حادثه گزارش شده باشد، همکاران ما کوشش میکنند آن را با کمک منابع محلی پیدا کنند. وقتی اطمینان یافتیم که انفجاری صورت گرفته است، آن را اطلاعرسانی میکنیم. در عین حال بهخاطر حفظ توازن، کوشش میکنیم که تقریباً برای همه گزارشها یا اخبار مرتبط به طالبان، حتماً با آنها تماس گرفته شود و آنها نظر خود را بگویند. چون اصول خبرنگاری همان چیزیست که در گذشته بود و فرقی نمیکند که ما داخل افغانستان استیم و یا بیرون از آن.
آیا ترس دارید که خبرنگاران در تبعید، چه مشخصاً همکاران خودتان در آمو و چه در کل خبرنگاران در تبعید، بین فعالیت سیاسی و خبرنگاری گم شوند و برای آنها مرزی قائل نباشند؟
ما نباید به فعال سیاسی تبدیل شویم. در جهان آزاد، advocacy journalism، خبرنگاری معیاری نیست. اما در کشوری مثل افغانستان، بسیار سخت است که رسانهها و خبرنگارانی که از آزادی بیشتری برخوردارند، تا یک مقداری بهسوی کنشگری نروند. مثلاً شما مجبور استید که حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق اقلیتها را بیشتر مورد توجه قرار دهید، استبداد را بیشتر مورد توجه قرار دهید و کوشش کنید که این صداها را بلند بسازید؛ چون اگر این کار را نکنید، دیگر صدایی وجود ندارد. بنابراین مسئولیت رسانهها و خبرنگاران افغانستان نسبت به مسئولیت رسانهها در جوامع آزاد و مردمسالار بسیار سنگینتر است، چون در این جوامع، قانون وجود دارد، احزاب وجود دارند، جامعه مدنی وجود دارد، نهادها و نظارت وجود دارند. در افغانستان هیچ کدام از اینها نیست؛ در آنجا قانون، احزاب، نهادهای قانونی، پاسخگویی و سیستم قضایی مستقل وجود ندارد و تنها صدایی که در جامعه باقی مانده، از رسانههاست که آنها هم از بیرون کار میکنند. فکر میکنم که مقایسه آن با کشورهای جهان اول شاید زیاد منصفانه نباشد.
اما این مشکل وجود دارد و ما نگران استیم. همیشه به همکاران خود گوشزد میکنیم که ما سیاستمدار نیستیم، بلکه خبرنگار استیم. باید همیشه کوشش کنیم که مطابق آیین و اصول خبرنگاری به کار خود ادامه دهیم؛ چون اگر یکبار اعتماد مخاطب را از دست دادیم، بسیار دشوار است که دوباره ما را بهعنوان خبرنگار و رسانه آزاد و مستقل بپذیرند.
چند هفته پیش، خبرنگاران آزاد افغانستان، برنده جایزه آزادی بیان بریتانیا و کانادا در سال ۲۰۲۴ شدند. معنی این جایزه چیست و مسئولیت تلویزیون آمو و در کل رسانههای در تبعید یا هایبرید افغانستان را چقدر بیشتر میسازد؟
این جایزه برای خبرنگاران آزاد بود که به نمایندگی از خبرنگاران آزاد و مستقل افغانستان، لطفالله نجفیزاده، رئیس اجرایی تلویزیون آمو جایزه را دریافت کرد. در شرایطی که سانسور بینهایت است، رسانههای داخلی متاسفانه مطلق زیر سانسور قرار دارند، تا حدی که برنامههای سیاسی زنده را از رسانهها حذف کردهاند، حرف زدن زن و مرد را با هم در روی پرده تلویزیون ممنوع کردهاند، چهره زنان سانسور شده، یک سلسله مسائل مشخصی وجود دارد که مطابق میل طالبان نیست و خط سرخ است و رسانهها نمیتوانند درباره آن حرف بزنند، در این شرایط، این جایزه برای تمام خبرنگاران آزاد افغانستان است، برای تمام خبرنگاران افغانستان است؛ بهخصوص آنهایی که در داخل استند و با شرایط بسیار سخت روبرو اند. در بیست سال گذشته کسی با این شرایط روبرو نبود. با وجود جنگ و ناامنی، از لحاظ خبرنگاری با این شرایط روبرو نبودیم، اما متاسفانه امروز استیم.
در این حال، معنی این جایزه، این است که افغانستان و اهمیت آزادی بیان در افغانستان، فراموشِ جهان نشدهاند. به این معنی است که هنوز جهان آزادی بیان را بهعنوان یک دستاورد در افغانستان بهیاد دارد و از آن حمایت میکند. حمایت اخلاقی جهان از صداهای مستقل و آزاد در افغانستان وجود دارد.
رسانههای در تبعید افغانستان و مشخصاً تلویزیون آمو، خود را در برابر کی، پاسخگو میدانند؟
ما در برابر مردم پاسخگو هستیم. هر اشتباه در تحریریه که از ما سر بزند، کوشش میکنیم آن را اصلاح کنیم، شفافیت داشته باشیم و به مردم پاسخگو باشیم. تا حال چند مورد کوچک اتفاق افتاده، خطاهایی انجام شده و ما کوشش کردیم که آنها را اصلاح کنیم. در مورد منابع مالی هم، با وجود آن که ما یک نهاد خصوصی استیم اما خود را در برابر مردم خود پاسخگو میدانیم و به اساس اصول و معیارهای جهانی خبرنگاری و رسانه عمل میکنیم.
برای شما، اول کشور یا افغانستان اولویت دارد و یا وظیفه خبرنگاری؟
من هرگز به این فکر نرسیدهام که سرزمین مادری ما و اصول خبرنگاری میتوانند در تضاد با هم قرار بگیرند. برعکس، حفاظت از سرزمین مادری ما با همین اصول ممکن است. این اصول در خدمت سرزمین مادری است و سرزمین مادری بدون رعایت آزادی بیان و حقوق اساسی بشر و سرزمین، جایی برای آزادی ندارد و یک زندان است، یک زندان تاریک و سیاه است؛ چیزی که امروز طالبان کوشش کردهاند سرزمین ما را به آن مبدل بسازند. من در طول ۱۷-۱۸ سالی که خبرنگار استم، هرگز احساس نکردهام که اصول خبرنگاری و حرفهای میتواند در تضاد با منافع سرزمین ما قرار بگیرد.
آیا از روشی بهخاطر سنجش تأثیرگذاری کار خود استفاده میکنید؟ آیا آمو بررسی میکند که گزارشهایش یا در کل برنامههایش را چه تعداد مردم دیدهاند و این برنامهها چه تأثیری داشتهاند؟
به اساس معلومات ستلایتی که ما از آن استفاده می کنیم، در حدود ۱۸ یا ۱۹ میلیون نفر در افغانستان به این ستلایت دسترسی دارند و ما در سراسر افغانستان، در تمام ولایات و روستاها قابل دسترس استیم.
ما برنامهای به نام «جانِ گپ» داریم. هر روز در این برنامه، یک سوال مطرح میشود و مردم از گوشه و کنار افغانستان تماس میگیرند و در رابطه به آن موضوع صحبت میکنند. ما روزانه در این برنامه، بیش از سه هزار تماس تلفنی دریافت میکنیم. ای کاش میتوانستیم به همه از این تماسها پاسخ بگوییم. اما در محدوده یک ساعت برنامه تلویزیونی، ممکن نیست. شاید بتوانیم به ۱۰ تا ۲۰ تماس پاسخ بدهیم. حدود سه هزار تماس از ولایات مختلف افغانستان در یک برنامه یک ساعته فکر میکنم که نشانی از تأثیرگذاری آمو و علاقهمندی مردم به این دریچه است. در عین حال، هرچقدر که سانسور در داخل بیشتر میشود، به همان اندازه مردم کوشش میکنند که به پلتفرمهای آزاد مراجعه کنند، یعنی جایی که صدایشان شنیده میشود و انعکاس پیدا میکند.
روش دیگری برای سنجیدن تأثیرگذاری ما موضوعاتی است که دنبال میکنیم و تأثیرش را میبینیم. مثلا قانون امر به معروف طالبان که فکر میکنم تلویزیون آمو بیشتر و پیشتر از دیگران، آن را بررسی کرد و با جزئیات، انعکاس داد. آهسته آهسته، همه رسانهها به این موضوع پرداختند و تبدیل به یک مسئله بسیار جدی شد.
با توجه به سقوط نظام و آواره شدن خبرنگاران، فکر میکنید همکارانتان به حمایت روانی نیاز دارند؟ و اگر نیاز داشته باشند، از آنها حمایت صورت میگیرد؟
همه ما از یک جامعه جنگ زده آمدهایم. در جنگ تولد شدیم، در جنگ کلان شدیم و در جنگ نفس کشیدیم. همه ما تروماهای شدیدی از گذشته داریم و حوادث تلخی را شاهد بودهایم و از آنها گزارش تهیه کردهایم. هنوز هم روزانه با حوادث بسیار تلخی سروکار داریم. مطمئن استیم که متاسفانه این مشکلات وجود دارند. ما از هر فرصتی که برای کمک و حمایت روانی از همکاران و تمام خبرنگارانی که در افغانستان کار کردهاند فراهم شود، حمایت و استقبال میکنیم.
نقش برنامههای غیرخبری آمو را در زنده نگه داشتن خاطرات بیست سال گذشته، روحیه دادن به مردم و امید دادن به آنها برای آینده چقدر مفید میدانید؟
آمو تنها یک کانال خبری و سیاسی نیست. ما برنامههای تفریحی فراوانی داریم که خوشبختانه جا افتادهاند و مردم آنها را تماشا میکنند. آمدن طالبان، تنها خبر و برنامههای سیاسی را از مردم نگرفت، بلکه دریچههای کوچک خوشی مردم را هم از آنها گرفت. مردم دوست داشتند که برنامههای تفریحی و اجتماعی تماشا کنند، فلم و سریال ببینند، موسیقی بشنوند؛ همه اینا را از مردم گرفتند و مردم را از همه آنها محروم ساختند.
ما احساس کردیم که جامعه به این برنامهها ضرورت دارد و اگر کسی روز سختی را سپری میکند، حداقل وقتی شب با خانواده در کنار هم مینشینند، بتوانیم برنامههایی داشته باشیم که احساس نزدیکی میان خانوادهها بیشتر شود، احساس آرامش به وجود بیاید و مردم بتوانند لحظهای، تفریح و استراحت کنند.
ما برنامههای تفریحی داریم، موسیقی داریم، سریال داریم، برنامههای اجتماعی داریم، برنامههای شبه علمی داریم، برنامه کودک داریم.
چیزی بوده که قبل از سقوط کابل، خبرنگاران در افغانستان انجام داده میتوانستند یا باید انجام میدادند که حالا تغییر کرده باشد؟ بهخصوص برای خبرنگاران در تبعید.
کار کردن در چندین قاره جهان، یک مسئله بسیار تازه است و چالشبرانگیز است. شما در چندین منطقه زمانی کار میکنید. همکاران ما در افغانستان در یک منطقه استند و همکاران ما در اروپا در منطقهای دیگر. در ترکیه یک منطقه یا زون کمی متفاوتتر است و در امریکا و کانادا زونهای دیگری استند. یکجا ساختن همه اینها و هماهنگ کردن کار، بسیار دشوار است. در چند ماه اول، جلسات صبح ما ساعت پنج صبح به وقت واشنگتن شروع میشد. همه ما در ساعت پنج صبح در دفتر بودیم. این کار، دشواریهای خود را داشت. اینها سختیهای عملی روزانه استند که تا در همان موقعیت قرار نگیرید، آن را درک نمیکنید. در گذشته، در افغانستان در اتاق خبر جمع میشدیم، صحبت میکردیم و اگر مشکلی بود، به سرعت برطرف میشد. سرعت تصمیمگیری، زیاد بود. اما امروز شما در این اتاق نیستید، در فضاها و کشورهای مختلف استید. در زمانهای مختلف استید. این امر، امکان هماهنگی، همسویی و همدیگرفهمی را بین تیم، کمی با دشواری روبرو میسازد. آهست آهسته داریم عادت میکنیم اما هرگز مثل در خانه خود بودن نیست.
آیا مطالب آی جی نت را دنبال میکنید؟ بهخصوص از جعبه ابزار رسانههای تبعیدی استفاده کردهاید؟ در زمینه رسانههای تبعیدی، به دیگر خبرنگاران چه توصیهای دارید؟
من از سالها به اینسو آی جی نت را دنبال میکنم و در سالهای اخیر، بیشتر با آن در ارتباط بودهام. فکر میکنم بسیار زیاد مؤثر است، چون تجربه پربار خبرنگاران و رسانهها از کشورهای مختلف را به زبانهای مختلف بهخصوص به زبان فارسی ترجمه میکنند و در اختیار رسانهها و مخاطبان قرار میدهند. فکر میکنم آی جی نت، گنجی است که به رایگان، در اختیار کسانی که بهدنبال تجارب جالب هستند، قرار داده میشود.
هرقدر مطالبشان بیشتر باشد، تماسشان با رسانهها بیشتر شود، تجارب رسانهها را بیشتر انعکاس بدهند، بهتر خواهد بود و ما بیشتر بهرهمند خواهیم شد.
نظر و توصیه من درباره رسانههای تبعیدی، این است که رسانههای در تبعید، دو چالش کلان دارند. یکی پایداری است، اینکه چگونه دوام بیاوریم. آن هم در صورتی که ما از محیط طبیعی خود دور استیم و بهدست آوردن پول از بازار یا بسیار دشوار است یا ناممکن است. روی diversification یا به اصطلاح متکثر ساختن منابع مالی و دوامدار باید فکر کرد.
در زمان حاضر، از پلتفرمهای دیجیتال باید بهعنوان یکی از راه های هرچند کوچک اما مهم استفاده کنیم. یکی دیگر از مشکلات رسانهها در تبعید این است که از محیط طبیعی زندگی و محیط طبیعی کار و نفس کشیدن خود دور استند و آهسته آهسته ممکن است که احساس بیگانگی با وطن برایشان ایجاد شود و یا مردم در وطن با آنها احساس بیگانگی کنند. بنابراین، فکر میکنم که چسپیدن به وطن، همیشه در تماس بودن و بیشتر ساختن تماسها با مردم، بسیار کمک میکنند تا بتوانیم مسائل را عینیتر ببینیم، از نزدیکتر ببینیم و احساس مخاطبانمان را درک کنیم. بین ما و مخاطبانمان، نباید فاصله احساسی ایجاد شود.
مصاحبه برای کوتاهتر شدن و وضوح بیشتر، ویرایش شده است.
تصویرها از Jason Andrew برای نشریه The Atlantic