زمین لرزهی که شب هنگام بیست و یکم آبانماه ۱۳۹۶ با قدرت بیش از ۷ درجه در مقیاس ریشتر استانهای کرمانشاه و ایلام را لرزاند، نه تنها کشته و مجروح و ویرانهی بسیار به جای گذاشت، بلکه مرگبارترین زلزلهی سال جهان لقب گرفت. آنچه اما در قیاس با زمین لرزههای مرگبار پیشین ایران، همچون زلزلهی بم در سال ۱۳۸۲ که حتی فجیعتر، مخربتر و مرگ بارتر از زمین لرزهی استان کرمانشاه بود، به چشم آمد، تفاوت شیوهی تهیهی گزارش و پوشش خبری از رویدادهای منطقهی آسیب دیده بود. بی تردید، نقش مهم و اثرگذار شبکههای اجتماعی در ثبت، انتقال، و انتشار رویدادها و تحولات از سویی، و جلب کمکهای مردمی از سوی دیگر، انکارناپذیر است، پدیدهیی که هنگام وقوع زلزلهی بم وجود نداشت. اما تنها شبکههای اجتماعی و حضور موثر و فعال خبرنگاران در آنها نبودند که به گسترش انتشار خبر و افزایش کوشش برای امداد رسانی کمک کرد. تجربهی به کارگیری شبکههای اجتماعی در خبررسانی و بهره برداری از اطلاعات و اخبار، تجربهها و تصاویر شهروند-خبرنگاران از سوی دیگر، به آگاهی رسانی وسیعتر کمک شایانی کرد.
در این میان، نقش شگرف و انکارناپذیر شهروند- خبرنگاران پدیدهی منحصر به فرد و کاملا نوظهور بود که شاید عمیقترین تاثیر را در اطلاع رسانی درست و به هنگام و تلاش برای جلب توجه مردم و مسئولان در کمک رسانی به مناطق و مردم زلزله زده ایفا کرد. مردمی که خودخواسته و خودجوش، با تلفنهای همراهشان و با کمک تصویر، رویدادها، میزان خسارات، و کاستیهای قربانیان و بی خانمان شدگان را منتقل می کردند، صدای شهروندان کرد غرب ایران را که فاجعه و فقدان و سرما امانشان را بریده بود، به گوش مردمی رساندند که می خواستند کمک کنند، اما نمی دانستند چگونه. شهروند- خبرنگارانی که تصویر و صدای قربانیان و خانوادههایی را که اعضایی را از دست داده بودند یا در میان هیاهوی تخریب، گم کرده بودند، دستِکم در چند مورد موفق شدند سبب رسیدن اعضای بازماندهی خانوادههایی به یکدیگر بشوند، یا مسبب امدادرسانی به روستاهایی شوند که از نظر دور مانده بودند و متروک بودند و بیش از همه به کمک نیاز داشتند. گردآوری کانکس و انتقال آنها به مناطق آسیب دیده، آگاهی از وضعیت دقیق مردم در مناطق آسیب دیده، انتقال اطلاعات پیرامون آنچه بیش از همه مورد نیاز زلزله زدگان است، همه نتیجهی تلاش شهروند-خبرنگارانی بود که به تماشا و کمک بسنده نکردند و واسطهی خبررسانی شدند.
ویدیوی پسربچهی که دمپایی به پا، دست دخترک کوچکتر از خود را گرفت و برد تا برایش غذا بگیرد، صدای معصومش که گفت:«به این بچه غذا ندادید»، تصویر دخترکی که تکه کاغذی به دست، موضوع عکس عکاسان حرفهیی و نیمه حرفهیی شد، چون روی کاغذ نوشته بود: «جا نداریم، کانکس می خوایم»، تصاویری بودند که به پاس همت شماری شهروند-خبرنگار و شماری خبرنگار به دست مردم رسیدند و در سطح جهان منتشر شدند. همین تصاویر و اخبار بود که ایرانیان مقیم آمریکا را بر آن داشت تا صفحهی را در فیسبوک برای کمک به زلزله زدگان اختصاص دهند، هر چند که محدودیتهای تحریم، مانع از رسیدن کمکهای صفحهی فیسبوک به ایرانیان شد.
آلام شهروندان کرمانشاهی نه تنها ادامه دارد، که قطعا تا ماهها و سالها ادامه خواهد یافت. خرابههایی که روزی خانه بودند، زمانی درازی با سامان یافتن فاصله دارند. دردهایی که آوار بر بدن کردهای مهیماننواز به جای گذارده، به زودی تسکین نخواهند یافت. با عادی شدن روند زندگی و غلبهی روزمرگی بر یادوارههای مرگ اما، گزارشهایی غیررسمی که شهروندانی بی ادعا، شاید بدون آگاهی از اهمیت و اثر آنها، ثبت کردند و راهی شبکههای اجتماعی کردند، چون نقش بیستون، برجای خواهند ماند.
تصویر از وبسایت خبری تابناک.