ملاحظاتی در مورد یادداشت نویسی: نگاهی به دو سنت متفاوت

por omemarian
Oct 30, 2018 en گوناگون

یادداشت نویسی یکی از گونه ها یا ژانرهای پرطرفدار در روزنامه نگاری است. طبیعت این ژانر به گونه ای است که علاوه بر روزنامه نگاران، صاحبان فکر و قلم در حرفه های گوناگون نیز ممکن است آن را برای رساندن صدای خود به کار گیرند. با این وجود می توان گفت که یادداشت نویسی درروزنامه نگاری ایرانی با روزنامه نگاری غربی وبه خصوص امریکایی تفاوت های را هم در نحوه پرداخت و هم در نحوه انتشار دارد. (۱)

بخش یادداشت و سرمقاله، شاید یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین بخش های روزنامه نگاری غربی باشد. چرا که می تواند تاثیرگذاری جدی در روندها، سیاست ها، باورها و عملکرد مسوولین و دیگر کارگزاران جامعه داشته باشد. فراتر از مرزهای خبر و گزارش های خبری و تحلیلی، یادداشت نویسی مرزهای بازی دارد که به نویسنده امکان می دهد با وصل کردن بخش های مختلف یک واقعیت به یک نتیجه گیری برسد، پیشنهاد ارائه کند و چشم انداز جدیدی از موضوع بحث ارائه کند که امکان آن در گزارش های خبری عملا وجود ندارد.

در دوره و زمانه ای که سرعت تولید خبر به خواننده، بیننده و شنونده دمی مجال و فرصت نمی دهد که رابطه اجزای مختلف و رخدادهای مختلف به هم را دریابد، یادداشت نویس با استفاده از دانش و تجربه و قدرت تجزیه وتحلیل خود، بعد جدیدی به اخباری که ممکن است حتی در ظاهر نامربوط به هم برسند می دهد و مخاطب رسانه را کمک می کند تا درک بهتری از خوراک خبری روزانه اش داشته باشد و به نحوی خبرها را برای او معنی دار می کند.

در اغلب رسانه های معتبر جهان، کسانی که صفحه یادداشت روزنامه ها و یا وب سایت ها را پر می کنند غالبا یا روزنامه نگاران زیردست و باتجربه ای هستند که کارشان تمام وقت یادداشت-ستون نویسی است، یا افرادی تحصیل کرده که در تجریه و تحلیل رویدادها خبره هستند یا کسانی هستند که در حرفه های مختلف زبده کار و صاحب نفوذ هستند. و درنهایت کسانی که به دلیل مقام و موقعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شان توانایی اعمال «تغییر» را دارند و به همین جهت مخاطب را پای مطلب خود می نشانند.

در سنت روزنامه نگاری ایرانی، بسیاری از خبرنگاران در کنار گزارش های خبری که وظیفه روزانه شان است مرتبط با حوزه هایی که پوشش می دهند یادداشت هم می نویسند. درسنت روزنامه نگاری غربی خبرنگار عموما یادداشت نمی نویسد. یعنی اجازه نوشتن یادداشت و سرمقاله ندارد. دلیل آن این است که خبرنگار در هر حوزه ای که مشغول به کار است به گزارش واقعیت می پردازد، روایت طرفین ماجرا را از موضوعی بیان می کند و دست آخر با آنکه ممکن است تحلیل و زمینه ای از خبر را به مطلب خود اضافه کند اما پیرامون موضوع مورد بحث ارزش گذاری نمی کند و توصیه و رهنمود هم ارائه نمی دهد. نقطه ای که یادداشت نویسی و گزارش و خبرنویسی را از هم جدا می کند: ارائه راهکار، پیشنهاد، نقد یک سیاست، توصیه راهبرد ومواردی از این دست.

به همین جهت در بسیاری از روزنامه های غربی و به خصوص آمریکایی، قسمت یادداشت وسرمقاله نویسی(Editorial and Opinion) از بخش خبر (Newsroom) جداست. نمونه های بارز چنین تفکیکی را می توان در روزنامه های نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، واشینگتن پست، سان فرانسیسکو کرانیکل و دیگر رسانه های همطراز یافت.

بنابراین دبیرسرویس های خبری در کار پذیرش و مسوول رتق وفتق امور یادداشت هایی که ممکن است اتفاقا به حوزه پوشش آنها مرتبط باشدُ نیستند ودخالتی در آن ندارند. چرا که اساسا تقسیم بندی براساس ژانر روزنامه نگاری است و رد و قبول یادداشت های رسیده و یا یادداشت هایی که توسط ستون نویس های ثابت ارائه میشود با بخش مجزایی است.

بر خلاف سنت روزنامه نگاری ایرانی، یادداشت ها توسط بخش مجزایی از روزنامه و یا وب سایت روزنامه ها منتشر میشود. علاوه بر آن در این بخش سرمقاله روزنامه نوشته می شود که معمولا انعکاس دهنده مواضع روزنامه در خصوص مباحث روز داخلی یا بین المللی است و این بخش مسوولیتش با روزنامه است و نام نویسنده بر پای آن نمی نشیند و البته اهمیت زیادی دارد چرا که موضع سردبیری روزنامه را - با هرگرایشی که دارد- به مخاطب ارائه می کند. در آمریکا، همین بخش روزنامه است که در سرمقاله ای در هنگام انتخابات ریاست جمهوری با شرح دلایل خود به حمایت از یک کاندیدای ریاست جمهوری اقدام می کند. در حالی که بخش خبری روزنامه نمی تواند جهت گیری نسبت به کاندیداهای احزاب سیاسی داشته باشد.

به دلیل ساختار تشکل یافته و تعریف شده و البته اهمیتی که یادداشت نویسی و یا یادداشت نویسان و نیز سرمقاله روزنامه ها دارند، هم در کار ستون نویسان ثابت و هم در یادداشت های رسیده به روزنامه می توان وسواس و دقت نظر زیادی را مشاهده کرد. هم در انتخاب یادداشت ها، هم در پرداخت آن و هم در رابطه ای که یادداشت نویسان آزاد با روزنامه می توانند داشته باشند.

برای مثال به خاطر دارم که یکی از اعضای تحریریه نیویورک تایمز زمانی در یک جلسه در مدرسه روزنامه نگاری برکلی اشاره کرد که در هفته بیش از ۶۰۰ یادداشت به روزنامه می رسد که تنها چیزی حدود ده تا ۱۵ مطلب می توانند در هر هفته فرصت انتشار یابند. هر روزنامه هم ویژگی های مشابهی در پذیرفتن یادداشت در وب سایت خود ارائه می کند. (۲)

تا به حال چندین همکارخبرنگار از من پرسیده اند که پس فرق گزارش نویسی با یادداشت نویسی هایی که مثلا در روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز می شود چیست؟ چون در این یادداشت ها هم می توان نقل قول دید، هم آمار و هم دیگر موادی که می تواند به صورت مستقل در یک گزارش خبری به کار رود.

درپاسخ می توان گفت «ستون نویسان ثابت» هم افرادی هستند که با اینکه ممکن است در بخش خبر نباشند اما در کار خود همه مراحلی که خبرنگار حوزه های مختلف روزنامه برای تهیه مطلب طی می کنند را انجام می دهند. یعنی برای نوشتن یادداشت خود مصاحبه می کنند، آمار می گیرند، به مطالعه الگوهای مختلف و روندهای شبیه به هم در تاریخ یک موضوع می پردازند، و در نهایت با استفاده از همه این مواد چشم انداز و تحلیلی که از یک موضوع دارند را ارائه می کنند، راهکار پیش روی سیاستمداران شخصیت های ذی نفع می گذارند، سیاستمداران را نقد می کنند و با وصل کردن خبرهای مختلف و مطرح کردن زوایای جدید، تصویر ماکروسکوپی از یک موضوع به مخاطب خود می دهند. خیلی از یادداشت نویسان حتی برای کار خود سفر می کنند و به مناطقی می روند که احتمالا خبرنگار روزنامه هم برای پوشش آن حوزه حضور دارد. اما طبیعی است که محصول این دو به صورتی متفاوت ارائه می شود.

اگر چه بسیاری از یادداشت نویسان ایرانی هم با چنین توشه، معلومات و رویکردی به یادداشت نویسی نگاه می کنند، اما به دلیل تفاوت های عمده ای که نگاه به ژانر یادداشت نویسی و اهمیت آن در ساختار روزنامه ها دارد، اولا هزینه جداگانه و مستقلی به این بخش اختصاص داده نمی شود، ثانیا ستون نویسان و سرمقاله نویسی ثابت روزانه رونق چندانی ندارد و در نهایت بسیاری از یادداشت هایی که در روزنامه ها منتشر می شود به دلیل نبودن یک ساختار منسجم در پردازش و جهت دهی به این بخش، از کیفیت بسیار متنوعی برخوردارند. برخی از یادداشت ها آن چنان انشایی هستند که بیشتر به بیانیه های سیاسی می ماند که رابطه علت و معلولی موضوع مطرح شده در یادداشت هیچ گاه برای خواننده مشخص نمی شود یا از لحاظ زبان آن چنان ثقیل و نامرتبط است که خواننده متوسط روزنامه عملا در اواسط کار نمی تواند آن را دنبال کند و در نهایت کمتر پیش می آید که بتوان سطح مطلوبی از این ژانر محبوب و پرطرفدار روزنامه نگاری را در این یادداشت ها دید.

اما باید توجه داشت که به هر میزان که اهمیت و جایگاه اجتماعی و سیاسی یک روزنامه مهم باشد، طبیعتا به خاطر پایگاهی که در میان افکار عمومی دارد واعتمادی که در جامعه از آن برخوردار است، جایگاه بخش سرمقاله و یادداشت ها نیز اهمیت بیشتری می یابد و به همین جهت برای صاحبان قدرت و ثروت، جهت گیری و مواضع مطرح شده نیز در افزایش و کاهش محبوبیت و مقبولیت نگاهی که به عملکرد آنها می شود مهم است. شاید از همین رو، نگاهی جدی به ساختار بخش یادداشت و سرمقاله در روزنامه ها - توسط مدیران نشریات- ضروری به نظر می رسد.

چه در سنت ایرانی و چه در سنت آمریکایی روزنامه نگاری، بخشی از یادداشت های روزنامه توسط افرادی خارج از نشریه نوشته می شود. با این حال افرادی که روزنامه ایی معتبر یادداشتی را در مورد موضوعاتی که درباره آن صلاحیت و اعتبار لازم را دارند منتشر می کنند، نمی توانند انتظار داشته باشند که آنچه نوشته اند بی کم و کاست منتشر شود.

درست که در وب سایت همه روزنامه ها شرایط پذیرفتن یادداشت های ارسالی ذکر شده است، اما معمولا افراد صاحب نظر در حوزه های مختلف معمولا راهی برای تماس مستقیم با اعضای بخش یادداشت-سرمقاله پیدا می کنند و پس از طرح ایده خود و گرفتن موافقت اولیه یادداشت خود را می نویسند و به روزنامه ارسال می کنند. در برخی مواقع افرادی که از مقام وموقعیت بالای اجتماعی۷ سیاسی و اقتصادی برخوردارهستند، ممکن است که مقاله خود را بفرستند بدون اینکه ایده آن را پیش از ارسال مطلب مطرح کرده باشند.

اما منطبق برسیاست های روزنامه ممکن است حتی یادداشت افراد مطرح یاد شده نیز رد شود. برای مثال می توان به زمانی اشاره کرد که جان مک کین کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸ یادداشتی را برای روزنامه نیویورک تایمز ارسال کرد اما این روزنامه به دلیل اشکالاتی که در آن می دید آن را را رد کرد. (۳)

نکته جالب آن که این روزنامه پیش از آن، با انتشارسرمقاله ای از جان مک کین جمهوری خواه با شرح دلایلی که برای این انتخاب داشت، حمایت کرده بود.

مسوولین بخش سرمقاله-یادداشت روزنامه در ای میلی که به این کاندیدای ریاست جمهوری فرستادند، خواستار تغییر بخش هایی از یادداشت وی شده بودند. اگر چه می توان دلایل سیاسی را پشت چنین تصمیمی نیز در نظر گرفت اما از نظر سیاست کلی روزنامه ها، وقتی یک یادداشتی پذیرفته می شود، نویسنده و دبیربخش یادداشت روزنامه در یک فرآیند رفت و برگشتی به نهایی کردن آن اقدام می کند و روزنامه ای که به شخصیت حرفه ای خود اهمیت می دهد و استانداردهای مشخصی دارد، از چاپ یادادشت های تبلیغاتی، سردرگم و ضعیفی که به فهم و دانش خواننده اش نمی افزاید خودداری می کند. به همین جهت خیلی کم پیش می آید که مطلبی به روزنامه ای معتبر فرستاده شود و بدون تغییر منتشر شود. مگر آنکه نویسنده خود پیشاپیش نکات مورد نظری که در نوشتن یک یادداشت مورد نظر است را رعایت کرده باشد.

منتها برخلاف سنت ایرانی که در بسیاری مواقع در مطالب ارسالی بدون آگاهی نویسنده دست برده می شود وحتی ویرایش هایی می شود و از مطلب بخش هایی کم می شود، در چنین روزنامه هایی پیش از انتشار هر نوع تغییری که توسط روزنامه در مطلب اعمال شود ابتدا برای نویسنده فرستاده می شود وپس از آن که آن را تایید کرد روزنامه می تواند آن را منتشر کند.

به خاطر دارم در سال ۲۰۰۵ که یادداشتی را به همراه دکتر داریوش زاهدی در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کردیم، فردی در بخش یادداشت-سرمقاله در یک روند چندساعته رفت وبرگشتی سوالات مختلفی را مطرح کرد و ما هم به صورت ای میلی جواب دادیم تا در نهایت مطلب شسته رفته ای نهایی شد و به چاپ سپرده شد.

شاید این هم یکی از فرق های یادداشت نویسی در ایران باشد که سردبیری یا افرادی که به چاپ یادداشت اقدام می کنند ممکن است بخش هایی از مطلب را حذف و یا آن را ویرایش کنند وحتی بعضی مواقع پاراگراف اول و آخر آن را نیز دستکاری کنند بدون اینکه نسخه نهایی و ویرایش را قبل از انتشار برای نویسنده مطلب بفرستند و موافقت نویسنده را با تغییرات انجام شده قبل از انتشار داشته باشند. در واقع چه به دلیل کمبود زمان، چه به هر دلیل دیگری یادداشت در صفحه نمی رود مگر آنکه نویسنده نسخه آخر و مورد قبولش را ارسال کند.

طی شش ساله گذشته که دهها یادداشت در نشریات مختلف به چاپ رساندم، در مسیر نهایی کردن مطالبم نکات فراوانی آموختم. از سوالاتی که کمک می کرد انسجام منطقی مطلب بهبود یابد تا حذف کردن موضوعات و بحث هایی ثانویه که نه تنها کمکی به طرح موضوع اصلی یادداشت نمی کرد بلکه خواننده را نیز گیج می کرد و در نهایت رساندن سطح مطلب به جایی که به لحاظ روزنامه نگاری درهارمونی با دیگر بخش های روزنامه باشد.

نظام مدیریتی بخش سرمقاله-یادداشت این اجازه را به رشد و ارتقای کیفی بخش یادداشت ها می دهد. استفاده از روزنامه نگاران باتجربه در این بخش روزنامه ها، به یادداشت نویسان خارج از روزنامه هم پس از مدتی این اطمینان خاطر را می دهد که مداخله در متن که توسط اعضای این بخش صورت می گیرد، در نهایت به غنا و بهتر شدن مطلبشان می انجامد.

شاید به همین جهت است که بسیاری از خوانندگان حرفه ای مطبوعات در آمریکا، اولین صفحه ای که باز می کنند صفحه یادداشت و سرمقاله است چرا که تا صبح که روزنامه را دریافت کنند خبرها را ازطریق تلویزیون و رادیو و تلفن های همراه خوانده اند، دیده اند و شنیده اند، اما منتظرند ببینند وقایع روز چگونه با یکدیگر مرتبط می شوند و چشم انداز آینده چیست.

چنین حساسیتی به کیفیت مطالب و زمان صرف کردن با نویسندگان به ارائه مطالبی منجر می شود که اعتبار روزنامه را در ارائه نقطه نظراتی منسجم پیرامون مسائل مختلف جامعه حفظ و ارتقا می دهد و در نهایت روزنامه نه تنها صدای قوی تری در جامعه خواهد داشت و قادر خواهد بود که محافل سیاست گذاری را از خود متاثر کند، بلکه با بحث هایی که مطرح می کند می تواند گفت وگویی زنده ای در حوزه های مختلف برای «تغییر» ایجاد کند. به این وسیله است که روزنامه ها و به صورت کلی رسانه ها می توانند نقش کلیدی در انعکاس دادن نقطه نظرات افکار عمومی جامعه از یک سو و شکل دهی و هدایت آن از سوی دیگر، ایفا کند.

پی نوشت:

۱- برای یادداشت نویسان حرفه ای مطالعه ویژگی های این ژانر بسیار مهم است چرا که مطالعه ژانر (Genre Stydy) رویکرد معنی دار و سازمان یافته ای را نسبت به متن (Text) ارائه می کند، متنی با همه اجزای اساسی و تفکیک ناپذیر آن. با مطالعه ژانر ستون نویس قادر به تشخیص این مهم خواهد شد که آنچه می نویسد تابع یک چارچوب و خط مشی کلی است که به ذهنیت او نظم می دهد، تمرکز روی ایده اش و شفافیت در آنچه می خواهد بگوید را افزایش می دهد.

۲- برای آشنایی و مطالعه نحوه ارسال یادداشت به روزنامه های مختلف در آمریکا روی این لینک کلیک کنید

۳- رد کردن یادداشت جان مک کین توسط روزنامه نیویورک تایمز از خبرگزاری رویتر

امید معماریان، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روزنامه نگاری از دانشگاه برکلی کالیفرنیاست. او مربی چند دوره آموزشی در مرکزبین المللی خبرنگاران و همچنین موسسه گزارشگری جنگ وصلح بوده است. یادداشت و گزارش های امید معماریان در سالهای گذشته در نشریاتی همچون نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، لس آنجلس تایمز، ای پی اس نیوز ودیلی بیست به چاپ رسیده است. او همچنین از سال ۲۰۰۷ برای وب سایت خبری هافینگتنون پست بلاگ می نویسد.